کاش می فهمیدی

‍ کاش می فهمیدی
بغض آنقدر بیخ گلویم را گرفته،
که اگر هم بخواهم صدایت کنم
امانم نمی دهد .!
کاش می فهمیدی
خوشبختی هایم دارند خاک می خورند
و من دلم نمی آید بی تو
خاطره شان کنم!
کاش می فهمیدی
دیگر حوصله ی
فهمیدن
این همه نبودنت را ندارم !
دیدگاه ها (۳)

از سکوتم می نویسمتا بدانی خسته ام،،،بی هوایت کنج پستوهایغم ی...

گریه ام را همه دیدند..ولی هیچکسیجز خیال ِ #_تو مراغرق ِ در آ...

‌‌احساسِ غربت مےڪنم …وقتے ڪنارم نیستے …با اشڪ خلوت مےڪنم …وق...

+ چرا رهاش کردی؟ اونکه دوستت داشت!- یه بار خواستم تو جمعیت ب...

موسیقی

خیلی وقت است ،دلم میخواهد قلمم را بردارم ، تمام حرف هایم را ...

خاطراتِ تو ،نه ارو است که بسوزاندو نه زلزله ای سهمگین ، که و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط