در من دیوانه ای
در من دیوانه ای
جا مانده که دست از
دوست داشتنت برنمی دارد
با تو قدم می زند
حرف می زند
شعر می خواند
فقط نمی تواند در آغوش بگیردت...
به گمانم همین بی آغوشی
او را خواهد کشت
جا مانده که دست از
دوست داشتنت برنمی دارد
با تو قدم می زند
حرف می زند
شعر می خواند
فقط نمی تواند در آغوش بگیردت...
به گمانم همین بی آغوشی
او را خواهد کشت
۶.۳k
۰۵ مهر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.