دو پارتی جیمین
دو پارتی جیمین
این ستاره های درخشان دارن نور میدن ولی تو کجا رو نگاه میکنی؟
راوی
جیمین چون مست بود فکر کرد دختره جه اینه و وقتی در باز شد متوجه شد که دخدره جه این نیست جیمین داشت به قیافه پر از بغض جه این نگاه میکرد هیچی نمیتونست بگه جه این دیگه تحمل نکرد و از اونجا خارج شد جیمینم پشت سرش دوید
اره جه این دوید ولی این دویدن زیاد طول نکشید
عشق چیزیه که تموم میشه ابدی نیست و باید با این موضوع کنار میومد حداقل عشق جه این و جیمین اینجوری بود
جسم کوچولو و بیجون چه این وسط خیابون بود درسته جه این مرده بود باورش برای جیمین خیلی سخت بود
_جه این(فریاد)
جیمین شوک بدی بهش وارد شده بود سر جه این که پر خون بود رو توی دستاش قرار داد و التماس میکرد که بیدار شه
همه مردم جمع شده بودن و داشتن حرف میزدن
:بیچاره پسره چه عذابی داره میکشه
_جه این، بیدار شو جه این.... چرا نگاه میکنید یکی زنگ بزنه آمبولانس
امبولانس اومد ولی جیمین هنوز جه این رو ول نکرد
جه این به ای سیو رفت و جیمین کنارش
_موچی کوچولوی من؟ چرا بیدار نمیشی؟ من بهت نیاز دارم جه این(گریه) به محبتت به بوسه هات به همه چیت(گریه بیشتر)
صدای دستگاه بلند شد
تموم شد جه اینی دیگه نبود جیمین برا اخرین بار بلند شد و بوسه ای رو لبای جه این کاشت. اخرین بوسه!
(یک ماه بعد)
یک ماه گذشته بود جیمین هر روز میرفت کنار جه این و باهاش حرف میزد با اینکه یک ماه گذشته ولی برای جیمین سال های عذاب اوری بود که تموم نمیشد جیمین دیگه نمیتونست تحمل کنه و خودشم رفت پیش جه این
T⃞ h⃞ e⃞ e⃞ n⃞ d⃞ ?⃞
#کره #بی_تی_اس #ارمی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_جیمین
این ستاره های درخشان دارن نور میدن ولی تو کجا رو نگاه میکنی؟
راوی
جیمین چون مست بود فکر کرد دختره جه اینه و وقتی در باز شد متوجه شد که دخدره جه این نیست جیمین داشت به قیافه پر از بغض جه این نگاه میکرد هیچی نمیتونست بگه جه این دیگه تحمل نکرد و از اونجا خارج شد جیمینم پشت سرش دوید
اره جه این دوید ولی این دویدن زیاد طول نکشید
عشق چیزیه که تموم میشه ابدی نیست و باید با این موضوع کنار میومد حداقل عشق جه این و جیمین اینجوری بود
جسم کوچولو و بیجون چه این وسط خیابون بود درسته جه این مرده بود باورش برای جیمین خیلی سخت بود
_جه این(فریاد)
جیمین شوک بدی بهش وارد شده بود سر جه این که پر خون بود رو توی دستاش قرار داد و التماس میکرد که بیدار شه
همه مردم جمع شده بودن و داشتن حرف میزدن
:بیچاره پسره چه عذابی داره میکشه
_جه این، بیدار شو جه این.... چرا نگاه میکنید یکی زنگ بزنه آمبولانس
امبولانس اومد ولی جیمین هنوز جه این رو ول نکرد
جه این به ای سیو رفت و جیمین کنارش
_موچی کوچولوی من؟ چرا بیدار نمیشی؟ من بهت نیاز دارم جه این(گریه) به محبتت به بوسه هات به همه چیت(گریه بیشتر)
صدای دستگاه بلند شد
تموم شد جه اینی دیگه نبود جیمین برا اخرین بار بلند شد و بوسه ای رو لبای جه این کاشت. اخرین بوسه!
(یک ماه بعد)
یک ماه گذشته بود جیمین هر روز میرفت کنار جه این و باهاش حرف میزد با اینکه یک ماه گذشته ولی برای جیمین سال های عذاب اوری بود که تموم نمیشد جیمین دیگه نمیتونست تحمل کنه و خودشم رفت پیش جه این
T⃞ h⃞ e⃞ e⃞ n⃞ d⃞ ?⃞
#کره #بی_تی_اس #ارمی #جانگکوک #جیمین #تهیونگ #هوسوک #نامجون #جین #شوگا #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #کیم_تهیونگ #جئون_جانگکوک#فیک #فیک_بی_تی_اس #فیک_جیمین
۲۲.۶k
۲۰ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.