بنام آنکه دلم را ، به نام عشق تو کرد
کلام هر شب من را کلام عشق تو کرد
هر آنچه در همه عمرم ،به دست آمده بود
ز من ربود و مرا ،طفل خام عشق تو کرد
رمیده بودم و وحشی غریب و نا آرام
مرا اسیر و گرفتار ٍ دام عشق تو کرد
تمام هستی من ،غصه بود و ماتم بود
تمام هستی من را به کام عشق تو کرد
مرا به عقل و تفکر ، نخوان ! می شنوم
که هر چه می شنوم را پیام عشق تو کرد
" غلام همت آنم که زیر چرخ کبود "
مرا ز غم گذراند و غلام عشق تو کرد
به دستبوسی او می روم همین امشب
به شکر آنکه دلم را به نام عشق تو کرد
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.