.
.
چون خدا خلقت صدیقه کبری میکرد
صورت عصمت خود را متجلی میکرد
تا علی آیت عظمی نبود بی همتا
ذات حق خلقت صدیقه کبری میکرد
ازدواج علی و فاطمه با آن برکات
چشمه ای بود که پیوند دو دریا میکرد
رازی از اعظم اسماء و صفات خود را
با یکایک صفت فاطمه معنا میکرد
ذا ت زهرا به امم نیست کسی مانندش
نور زهرا ز رسل حل معما میکرد
مصحف او که امامان همه را در بر بود
رازهایی است که روح القدس انشاء میکرد
فضۀ خادمه اش مرتبۀ مریم داشت
قنبر خانۀ او کار مسیحا میکرد
در حضورش همه هستی به رکوعند از آنک
فخر از سجدۀ او حی تعالی میکرد
ز چه عالم نشود مجری فرمودۀ او
کآنچه میخواست خدا فاطمه اجرا میکرد
اول خاتمۀ هر سفری پیغمبر
عزم دیدار حرمخانۀ زهرا میکرد
باز میشد در جنات خدا بر رویش
تا در خانه به روی پدرش وا میکرد
مرتضی چشم خدا بود خدا را می دید
هر زمان بر رخ زهراش تماشا میکرد
گر نمیرفت برون حضرت حوا ز بهشت
وندر آن تا به ابد سیر چو حورا میکرد
بیش از این قدر که از همسری آدم داشت
نیست معلوم دگر مرتبه پیدا میکرد
لیک از آن روز که جبریل امین در بر عرش
مدحت فاطمه تقریر به حوا میکرد
گندمی خورده و آمد به جهان چون در دل
خواهش مادری حضرت زهرا میکرد
ترک اولی اگر این فایده را در بر داشت
کاش آدم همه دم ترک ز اولی میکرد
توبه اش تا که نیامیخت به نام زهرا
بود بی فایده هر چند خدایا میکرد
کی روا بود که سیلی خورد از نا محرم
آنکه مخفی رخش از دیدۀ اعمی میکرد
فدک از آن نبی بود و به زهرا بخشید
گر چه دشمن شرر افروخته حاشا میکرد
باغ در آتش و گل پرپر و بشکسته نهال
باغبان مهر به لب داشت تماشا میکرد
در چنان صحنۀ حساس پی حفظ امام
بهترین کار همان بود که زهرا میکرد
خوشترین لحظۀ ایام "مؤید" آن بود
که مدیح علی و فاطمه انشاء میکرد
چون خدا خلقت صدیقه کبری میکرد
صورت عصمت خود را متجلی میکرد
تا علی آیت عظمی نبود بی همتا
ذات حق خلقت صدیقه کبری میکرد
ازدواج علی و فاطمه با آن برکات
چشمه ای بود که پیوند دو دریا میکرد
رازی از اعظم اسماء و صفات خود را
با یکایک صفت فاطمه معنا میکرد
ذا ت زهرا به امم نیست کسی مانندش
نور زهرا ز رسل حل معما میکرد
مصحف او که امامان همه را در بر بود
رازهایی است که روح القدس انشاء میکرد
فضۀ خادمه اش مرتبۀ مریم داشت
قنبر خانۀ او کار مسیحا میکرد
در حضورش همه هستی به رکوعند از آنک
فخر از سجدۀ او حی تعالی میکرد
ز چه عالم نشود مجری فرمودۀ او
کآنچه میخواست خدا فاطمه اجرا میکرد
اول خاتمۀ هر سفری پیغمبر
عزم دیدار حرمخانۀ زهرا میکرد
باز میشد در جنات خدا بر رویش
تا در خانه به روی پدرش وا میکرد
مرتضی چشم خدا بود خدا را می دید
هر زمان بر رخ زهراش تماشا میکرد
گر نمیرفت برون حضرت حوا ز بهشت
وندر آن تا به ابد سیر چو حورا میکرد
بیش از این قدر که از همسری آدم داشت
نیست معلوم دگر مرتبه پیدا میکرد
لیک از آن روز که جبریل امین در بر عرش
مدحت فاطمه تقریر به حوا میکرد
گندمی خورده و آمد به جهان چون در دل
خواهش مادری حضرت زهرا میکرد
ترک اولی اگر این فایده را در بر داشت
کاش آدم همه دم ترک ز اولی میکرد
توبه اش تا که نیامیخت به نام زهرا
بود بی فایده هر چند خدایا میکرد
کی روا بود که سیلی خورد از نا محرم
آنکه مخفی رخش از دیدۀ اعمی میکرد
فدک از آن نبی بود و به زهرا بخشید
گر چه دشمن شرر افروخته حاشا میکرد
باغ در آتش و گل پرپر و بشکسته نهال
باغبان مهر به لب داشت تماشا میکرد
در چنان صحنۀ حساس پی حفظ امام
بهترین کار همان بود که زهرا میکرد
خوشترین لحظۀ ایام "مؤید" آن بود
که مدیح علی و فاطمه انشاء میکرد
۱.۸k
۱۸ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.