بازهم ایرانمان داغدار شد😔
بازهم ایرانمان داغدار شد😔
باز هم یک شانه و کوهی از درد😔
این بار دنا میزبانِ داغ هایِ این سرزمین بود😔
این بار آسمان،پس زد...و زمین،در آغوش کشید😔
انگار قرار نیست لب هایمان لَختی بخندد😔
انگار زاده شده ایم که زجر بکشیم😔
انگار در تقدیرمان،رنگی بجز سیاهی نداشتیم😔
تقدیر لعنتی
نفس های عیدمان را در نطفه بریدی بی انصاف😔
کمی زود نبود؟
هنوز لباس عزایِ سانچی بر تنمان زار میزند😔
هنوز داغ کرمانشاه بر دلمان سنگینی می کند😔
ندیدی مگر؟
طاقتِ عزایی دیگر نبود...آخر این چه روزگاریست برایمان بریده ای و دوخته ای خدایا...؟😔
اینجا سرزمینی ست برای جان دادن!😔
باز هم (ایرانم تسلیت!) چه جمله ی تلخ و آشنایی...!😔
میترسم از روزی که به جایِ ایران جاوید،وطنم را به گورستانِ امید یاد کنند...😔
میترسم....میترسم....
باز هم یک شانه و کوهی از درد😔
این بار دنا میزبانِ داغ هایِ این سرزمین بود😔
این بار آسمان،پس زد...و زمین،در آغوش کشید😔
انگار قرار نیست لب هایمان لَختی بخندد😔
انگار زاده شده ایم که زجر بکشیم😔
انگار در تقدیرمان،رنگی بجز سیاهی نداشتیم😔
تقدیر لعنتی
نفس های عیدمان را در نطفه بریدی بی انصاف😔
کمی زود نبود؟
هنوز لباس عزایِ سانچی بر تنمان زار میزند😔
هنوز داغ کرمانشاه بر دلمان سنگینی می کند😔
ندیدی مگر؟
طاقتِ عزایی دیگر نبود...آخر این چه روزگاریست برایمان بریده ای و دوخته ای خدایا...؟😔
اینجا سرزمینی ست برای جان دادن!😔
باز هم (ایرانم تسلیت!) چه جمله ی تلخ و آشنایی...!😔
میترسم از روزی که به جایِ ایران جاوید،وطنم را به گورستانِ امید یاد کنند...😔
میترسم....میترسم....
۱.۵k
۳۰ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.