یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت

یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت
خانه‌ات آباد کاین ویرانه بوی گل گرفت

از پریشان گویی‌ام دیدی پریشان خاطرم
زلف خود را شانه کردی شانه بوی گل گرفت

پرتو رنگ رخت با آن گل افشانی که داشت
در زیارتگاه دل پروانه بوی گل گرفت

لعل گلرنگ تو را تا ساغر و مِی بوسه زد
ساقی اندیشه‌ام، پیمانه بوی گل گرفت

عشق بارید و جنون گل کرد و افسون خیمه زد
تا به صحرای جنون افسانه بوی گل گرفت

از شمیم شعر شورانگیز آتش، عاشقان
ساقی و ساغر، مِی و میخانه بوی گل گرفت

📝 ️ #علی_آذرشاهی ( #آتش)
#شعر #عشق #عاشقانه #شعر_عاشقانه #دخترونه #پروفایل_دخترونه #عکس_پروفایل

کانال تلگرام و اینستاگرام 🌸 مهر بانو ۲۰۱۸🌸
@MehrBanooo_2018
دیدگاه ها (۱)

دنیا بر روی پاشنه‌ی دعاهایت می‌گذرد...تو پیامبری و معجزه می‌...

خیلی بد است وقتی کسی کارش با شما تمام می‌شود، رفتارش تغییر م...

🌸 به راحتی می‌شود در مورد اشتباهات دیگران قضاوت کرد، ولی به ...

زندگی، بند لطیفی است که بر گردن روح افتاده‌ستزندگی، فرصت همر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط