یک کسی بود که خیلی خودش را

یک کسی بود که خیلی خودش را
برای #امام_زمان(عج) می‌کُشت. پیش من آمده بود
و می‌گفت: حاج آقا! من از شدّت #عشق و #محبت به مولا،
دیگر تحمل ندارم و طاقتم تمام شده است!

به او نگاهی کردم و گفتم: #ازدواج کرده‌ای؟
گفت: نه!
گفتم: ازدواج کن درست می‌شود!

آن جوان خیلی ناراحت شد، لابد گفته: یعنی چه؟!
من دارم از محبّت به آقا امام زمان(عج) حرف می‌زنم
و اینکه چقدر بی‌تاب حضرت شده‌ام،
آن‌وقت شما می‌گویید: اگر ازدواج کنم درست می‌شود!

بعد از چند سال دوباره آن جوان را دیدم؛ خیلی آرام بود
و دیگر در چهره‌اش اضطرار دیده نمی‌شد.
به او گفتم: فلانی ازدواج کردی؟ گفت بله! گفتم درست شدی؟!
تازه یادش افتاد که من دارم راجع به چه موضوعی، صحبت می‌کنم.
گفت: بله، حاج آقا! درست شد.»

جناب #پناهیان - انس با قرآن 1387/07/05
دیدگاه ها (۱)

هیچ عینکی دوری تو را نزدیک نمی کند ای #رونق_اقتصادی ای #اشتغ...

اشیا #رکود #دروغ #نجومی ها به شما از آنچه می بینید نزدیک تر...

اگر باور مان می شد که ما تحت #مراقبت یم و #اعمال ما دقیقا ثب...

اللهم و نحن عبیدک الشائقون الی ولیک المذکر بک و بنبیک خلقته...

این ادیت جدیدمه ولی هنوز کاملش نکردم

Dark Blood p2

اولین مافیایی که منو بازی داد. پارت۱0

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط