گر به ی وحشی

گــر بهـ ـیـ وحشی
ادامه پارت۶۹
ویو نویسنده:
کریه: بیاین عصر نزدیکای غروب دوباره برگردیم ابنجا و بعد.....
اما: عیول باباا... کریه از تو بعید بود...
سنجو: من که رل ندارم چی؟
کریه: تو... با مایکی بیا
هیوگا: مایکی با خاهر من رله گه نخور
کریه: عه راس میگیا... باداداشه جذابت بیا
سنجو: نگو رو داداشم کراشیییییی
کریه: چی؟ نههه نههه منظورم این نبود....
رین: این ی فرصت عالیه کریه بگو داداشت از چی خوشش میاد...
کریه: خب...
که چرخوفلک وایسادو پیاده شدن
رین دست کریه رو کشید بردش تو مغازه ها ببینه چی برا باجی بخره که...
_______________________________________________
بقیش برا فردا🤓🤓
دیدگاه ها (۱)

....

اف میزنم به احتمال زیاد تا تابستون بر نگردم انفالو نکنیییناا...

گــر بهـ ـیـ وحشی pt ۶۹ویو نویسنده: ساندویچارو خوردنو باجی ن...

چقد عر زدم مننن

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط