گفت مگر تو نبودی گفتی زیبایی در من خلاصه میشود؟
گفت مگر تو نبودی گفتی زیبایی در من خلاصه میشود؟
گفتم زیبایی که فقط خلاصه شود زیبایی نیست.
تو برایم خلاصه نمیشوی..
تو برایم خلاصه میکنی!
مرا نسبت به زیبایی اطراف خلاصه میکنی.
من انقدر در خلاصه کردن هایت ناتوانم که دیگر توان زیبایی هایت را ندارم!
هر وقت میبینمت تپش های قلبم رو هزار است.
هر وقت نگاهم به نگاهت میخورد انگاری از پرتگاهی به پایین افتادم و آن بین گیر کرده ام انگاری که در خلاء گیر کردم.
نگاه نافذت مانند سیاه چاله ای است که گیرش افتادم.
اگه بفهمی دوست داشتنت از دوست نداشتنت بیشتر عذابم میدهد میروی؟
اگه جوابت بله بود...
به تو میگم این عذاب لذت بخش است.
مانند شیرینی که از زهر درست شده.
دوست داشتنت برای قلب بیچاره من زیادیست.
زیبایی ات برای نگاه بی روح و غم گرفته من زیادیست.
نفس!
کاش بگویم چقدر نفسم گیر نفس هایت است.
گفتم زیبایی که فقط خلاصه شود زیبایی نیست.
تو برایم خلاصه نمیشوی..
تو برایم خلاصه میکنی!
مرا نسبت به زیبایی اطراف خلاصه میکنی.
من انقدر در خلاصه کردن هایت ناتوانم که دیگر توان زیبایی هایت را ندارم!
هر وقت میبینمت تپش های قلبم رو هزار است.
هر وقت نگاهم به نگاهت میخورد انگاری از پرتگاهی به پایین افتادم و آن بین گیر کرده ام انگاری که در خلاء گیر کردم.
نگاه نافذت مانند سیاه چاله ای است که گیرش افتادم.
اگه بفهمی دوست داشتنت از دوست نداشتنت بیشتر عذابم میدهد میروی؟
اگه جوابت بله بود...
به تو میگم این عذاب لذت بخش است.
مانند شیرینی که از زهر درست شده.
دوست داشتنت برای قلب بیچاره من زیادیست.
زیبایی ات برای نگاه بی روح و غم گرفته من زیادیست.
نفس!
کاش بگویم چقدر نفسم گیر نفس هایت است.
۵.۵k
۲۸ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.