p35
کوک:خوش اومدی ابجی گلم
شیلا:مرسی داداش گلم
شبلا:فک کنم اتن دختر خوش شانس تویی نه
جی:ه ها
شیلا:داداشم که عاشقت شده
جی:چیز...
کوک:اهم ابجی ولش کن دیگه
شیلا:(لبخند)باش
جی:پیشت
کوک:هوم
جی:پیشت
کوک هومممم
جی:😉
کوک:نچ نچ 😐
جی:😐...اهم
کوک:حوصلت رف نه
جی:خیلی زرنگی مصتر
کوک:بیا بریم جاده.....(هر اسمی میخواین بزارین🤣)
جی:عالیه ...بستنی هم
کوک:اره میخوریم بیا بریم
جی:بریم
از زبان کوک:
با جیرال به جاده موردعلاقم رفتیم اونجا یه بستنی فروشی مشهوری هس
کاش ...بهم میگف که دوسمداره...انگار بهتره که از اینجا برم....
جیرال:کوک ...کوککککک
کوک:ه ها
جیرال:کجایی دوساعته دارم صدات میکنم
کوک:ببخشید
جیرال:باشه ...چه طعمیمیخوای
کوک:ام...وانیلی و کاکوئی(عاشق اونام🤤)جیرال:منم همونارو بخرم بیام...
کوک:نه...اینجا باید من حساب کنم
جیرال:چرا
کوک:چون تو
جیرال:خب
کوک:جوجه ای(زبونشو درمیاره)
جیرال:انگار یه بچس(زیر لبش)
کوک:هوم؟
جیرال:هیچ هیچ
کوک:الان میام
از زبان جی:کوک رف برامون بستنی خوردیم که گوشیش زنگ خورد
کوک:اهههه...چیییی باشه
جیرال:چیشده
کوک:حال جین خراب شده بردن بیمارستان بدو بریم
جی:چ چیییی(گریه)
کوک:(بغل)گریه نکن هیچی نیس بدو بریم
از زبان جی:
تو ماشین اونقدر گریه کردم که دیگه بالا اوردم(استفراغ😐)
اخرش رسیدیم به بیمارستان با دو رفتم به اتاق جین(از قبل بهش گفتن)
جیرال:اوپا(بغض)
جین:داداشی؟چرا گریه میکنی من فدات بشم
چیرال:اوپا...چیشده(گریه)
جین:هیچی نگران نباش
جیرال: (گریه شدیددددددددددددددددد)
جین:کوکککک
کوک:برم؟(از شوگا میپرسه)
شوگا:اره
کوک وارد میشود
جین:با چه حقی به خواهرم گفتین اگه نمیگفتین تو این وضع نبود
کوک:.....گرخیدم
کوک ...خارج میشود
جیرال:چرا تو این وضعی اوپا؟
جین:خب...میگم بهت هوم
جیرال:باشه
کوک میاد داخل:جوجه بیا بریم
تا پارتای بعدی به سلامت خوشگلا اون یکی پارت هم اینطکری جلو بره فردا
میزارم بدونشرطیم قربونتون💙
شیلا:مرسی داداش گلم
شبلا:فک کنم اتن دختر خوش شانس تویی نه
جی:ه ها
شیلا:داداشم که عاشقت شده
جی:چیز...
کوک:اهم ابجی ولش کن دیگه
شیلا:(لبخند)باش
جی:پیشت
کوک:هوم
جی:پیشت
کوک هومممم
جی:😉
کوک:نچ نچ 😐
جی:😐...اهم
کوک:حوصلت رف نه
جی:خیلی زرنگی مصتر
کوک:بیا بریم جاده.....(هر اسمی میخواین بزارین🤣)
جی:عالیه ...بستنی هم
کوک:اره میخوریم بیا بریم
جی:بریم
از زبان کوک:
با جیرال به جاده موردعلاقم رفتیم اونجا یه بستنی فروشی مشهوری هس
کاش ...بهم میگف که دوسمداره...انگار بهتره که از اینجا برم....
جیرال:کوک ...کوککککک
کوک:ه ها
جیرال:کجایی دوساعته دارم صدات میکنم
کوک:ببخشید
جیرال:باشه ...چه طعمیمیخوای
کوک:ام...وانیلی و کاکوئی(عاشق اونام🤤)جیرال:منم همونارو بخرم بیام...
کوک:نه...اینجا باید من حساب کنم
جیرال:چرا
کوک:چون تو
جیرال:خب
کوک:جوجه ای(زبونشو درمیاره)
جیرال:انگار یه بچس(زیر لبش)
کوک:هوم؟
جیرال:هیچ هیچ
کوک:الان میام
از زبان جی:کوک رف برامون بستنی خوردیم که گوشیش زنگ خورد
کوک:اهههه...چیییی باشه
جیرال:چیشده
کوک:حال جین خراب شده بردن بیمارستان بدو بریم
جی:چ چیییی(گریه)
کوک:(بغل)گریه نکن هیچی نیس بدو بریم
از زبان جی:
تو ماشین اونقدر گریه کردم که دیگه بالا اوردم(استفراغ😐)
اخرش رسیدیم به بیمارستان با دو رفتم به اتاق جین(از قبل بهش گفتن)
جیرال:اوپا(بغض)
جین:داداشی؟چرا گریه میکنی من فدات بشم
چیرال:اوپا...چیشده(گریه)
جین:هیچی نگران نباش
جیرال: (گریه شدیددددددددددددددددد)
جین:کوکککک
کوک:برم؟(از شوگا میپرسه)
شوگا:اره
کوک وارد میشود
جین:با چه حقی به خواهرم گفتین اگه نمیگفتین تو این وضع نبود
کوک:.....گرخیدم
کوک ...خارج میشود
جیرال:چرا تو این وضعی اوپا؟
جین:خب...میگم بهت هوم
جیرال:باشه
کوک میاد داخل:جوجه بیا بریم
تا پارتای بعدی به سلامت خوشگلا اون یکی پارت هم اینطکری جلو بره فردا
میزارم بدونشرطیم قربونتون💙
۲۶.۷k
۲۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.