مادر خطاب به کودک خردسالش :
مادر خطاب به کودک خردسالش :
هیچ میدونستی وقتی که اون شیرینی رو یواشکی برمیداشتی در تمام مدت خدا داشت تو رو نگاه میکرد ؟
کودک : آره مامان جونم !
مادر : و فکر میکنی به تو چی میگفت ؟
کودک : میگفت غیر از ما دو نفر کسی نیست، پس میتونی دو تا برداری !
خداوند امید شجاعان است ، نه بهانه ترسوها !
هیچ میدونستی وقتی که اون شیرینی رو یواشکی برمیداشتی در تمام مدت خدا داشت تو رو نگاه میکرد ؟
کودک : آره مامان جونم !
مادر : و فکر میکنی به تو چی میگفت ؟
کودک : میگفت غیر از ما دو نفر کسی نیست، پس میتونی دو تا برداری !
خداوند امید شجاعان است ، نه بهانه ترسوها !
۶.۰k
۰۸ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.