غزلی نوشته مجنون،برسد به دست لیلی
غزلی نوشته مجنون،برسد به دست لیلی
نَفَسم بگو کجایی که ستاره ی سهیلی؟! دو سه خط گلایه دارم، که به عرض میرسانم:
من و میل اینچنینی!! تو چرا بدون میلی؟! همه شب به انتظارت، غزلی سروده ام تا
تو یِ بی وفا بدانی ،که دلم گرفته خیلی
تو که پیش من نباشی ، همه ی دار و ندارم
قلمی .. دفتر شعری، دو سه واژه ی طُفیلی
تو نماز نیمه شبها .. تو نیایشی.. نه شعری!
تو شبیهِ یک دعایی،که مقدسی کُمیلی
من و پای لنگ شعرم، تو بگو چگونه روزی
برسد به گَرد پایت؟ که قطار روی ریلی
نکند خبر نداری؟ نَفَسم بیا که کار از
غزل و گریه و هق هق،به خدا گذشته خیلی... ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴
نَفَسم بگو کجایی که ستاره ی سهیلی؟! دو سه خط گلایه دارم، که به عرض میرسانم:
من و میل اینچنینی!! تو چرا بدون میلی؟! همه شب به انتظارت، غزلی سروده ام تا
تو یِ بی وفا بدانی ،که دلم گرفته خیلی
تو که پیش من نباشی ، همه ی دار و ندارم
قلمی .. دفتر شعری، دو سه واژه ی طُفیلی
تو نماز نیمه شبها .. تو نیایشی.. نه شعری!
تو شبیهِ یک دعایی،که مقدسی کُمیلی
من و پای لنگ شعرم، تو بگو چگونه روزی
برسد به گَرد پایت؟ که قطار روی ریلی
نکند خبر نداری؟ نَفَسم بیا که کار از
غزل و گریه و هق هق،به خدا گذشته خیلی... ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴ ✴
۴.۵k
۰۴ بهمن ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.