نامه ای به
نامه ای به...
سلام آقای هاشمی!
اولین برخورد انتخاباتی ام با نام شما برمیگردد به سال هشتاد و چهار
در آن روزها من طرفدار احمدی نژاد بودم و در عرصه تبلیغات بسیار فعال
روزهای قبل از مرحله دوم را هیچ وقت فراموش نمیکنم
همیشه نسبت به اوضاع ستاد انتخاباتی تان نقد داشتم و با خودم میگفتم اصلا آقای هاشمی عالی! اما کسی که نتواند ستاد انتخاباتش را کنترل کند دولت را چه می کند. میگفتم هاشمی نسبت به اطرافیانش زیادی حسن ظن دارد.
همان سال میدان محسنی تبلیغاتی را دیدم که نوشته بود:
'هاشمی گزینه ما نیست. اما بین بد و بدتر مجبوریم به او رای بدهیم.
مجمع اصلاح طلبان'
اجازه دهید اشکها و مرثیه های امروزشان را باور نکنم!
سال هشتاد و هشت بعد از گذشت ماه ها از فتنه و روشن شدن ابعاد خارجی و داخلی اش در نماز جمعه خطبه ای خواندید که تایید شبهه های خیالی بود.
آن روز با خودم گفتم آقای هاشمی اگر پشت فتنه گرها نمی ماند، همان روز جمعه کار آشوب تمام بود.
آدم هایی که تا دیروز علیه شما مقاله می نوشتند، زبان به مدحتان باز کردند.
اجازه دهید آه و حسرت های امروزشان را باور نکنم!
در کتاب خاطراتتان وصیت نامه سال شصت و سه تان را خواندم
جایی نوشته اید:
''لابد دوستانم در تربیت فرزندانم ـ که مسئولیت تربیت آنها را به خاطر کارهای عمومی، نتوانستهام بهخوبی انجام دهم ـ توجه مبذول خواهند داشت.''
حرف حق زدید آقای هاشمی!
آقای هاشمی شما را دوست دارم
اما حیف که خناس ها هاشمی بزرگ را دوره کرده بودند
وقتی تشییع پیکر شما محل زورآزمایی طرفین شد بیشتر دانستم که تنهایید
اینها شما را برای خودتان نمیخواستند
میخواستند از شما علیه رهبری استفاده کنند
گفتم رهبری!
ای کاش می دانستید دوست واقعی شما کسی است که حتی در لحظه آخر به فکر شماست
''بگو همه بخونن''
دلمان برای تان تنگ می شود
راستی!
دوباره اول نامه ام را بخوانید!
ما حتی وقتی برای عزیزترین هایمان نامه مینویسیم، سلام می کنیم...
سلام آقای هاشمی!
اولین برخورد انتخاباتی ام با نام شما برمیگردد به سال هشتاد و چهار
در آن روزها من طرفدار احمدی نژاد بودم و در عرصه تبلیغات بسیار فعال
روزهای قبل از مرحله دوم را هیچ وقت فراموش نمیکنم
همیشه نسبت به اوضاع ستاد انتخاباتی تان نقد داشتم و با خودم میگفتم اصلا آقای هاشمی عالی! اما کسی که نتواند ستاد انتخاباتش را کنترل کند دولت را چه می کند. میگفتم هاشمی نسبت به اطرافیانش زیادی حسن ظن دارد.
همان سال میدان محسنی تبلیغاتی را دیدم که نوشته بود:
'هاشمی گزینه ما نیست. اما بین بد و بدتر مجبوریم به او رای بدهیم.
مجمع اصلاح طلبان'
اجازه دهید اشکها و مرثیه های امروزشان را باور نکنم!
سال هشتاد و هشت بعد از گذشت ماه ها از فتنه و روشن شدن ابعاد خارجی و داخلی اش در نماز جمعه خطبه ای خواندید که تایید شبهه های خیالی بود.
آن روز با خودم گفتم آقای هاشمی اگر پشت فتنه گرها نمی ماند، همان روز جمعه کار آشوب تمام بود.
آدم هایی که تا دیروز علیه شما مقاله می نوشتند، زبان به مدحتان باز کردند.
اجازه دهید آه و حسرت های امروزشان را باور نکنم!
در کتاب خاطراتتان وصیت نامه سال شصت و سه تان را خواندم
جایی نوشته اید:
''لابد دوستانم در تربیت فرزندانم ـ که مسئولیت تربیت آنها را به خاطر کارهای عمومی، نتوانستهام بهخوبی انجام دهم ـ توجه مبذول خواهند داشت.''
حرف حق زدید آقای هاشمی!
آقای هاشمی شما را دوست دارم
اما حیف که خناس ها هاشمی بزرگ را دوره کرده بودند
وقتی تشییع پیکر شما محل زورآزمایی طرفین شد بیشتر دانستم که تنهایید
اینها شما را برای خودتان نمیخواستند
میخواستند از شما علیه رهبری استفاده کنند
گفتم رهبری!
ای کاش می دانستید دوست واقعی شما کسی است که حتی در لحظه آخر به فکر شماست
''بگو همه بخونن''
دلمان برای تان تنگ می شود
راستی!
دوباره اول نامه ام را بخوانید!
ما حتی وقتی برای عزیزترین هایمان نامه مینویسیم، سلام می کنیم...
- ۲.۹k
- ۲۱ دی ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط