قصه ی ساحل و دریا غزلی دیرین است

قصه ی #ساحل و دریا غزلی دیرین است
موج وحشی طلب و خواسته اش تمکین است

گر چه ساحل زلب آب عنان داده ز دست
لیک درباره ی #دریا هدفش تسکین است

خوشبحال لب دریا که همه با لب او
دفتر خاطرشان مثل شکر شیرین است

از خجالت رخ مهتاب که افتاده بر آب
عاشقی گفت یقین کار لب پروین است

موج در #موج غزل شد به دل ساحل هنوز
آب در فکر مد و جزر،مرامش این است

#تصویر-متحرک
#زیبا-
#کپی-آزاد


@,,,,D
دیدگاه ها (۱۸)

شده با قرمزِ احساسِ دلت رنگ شوی...؟؟؟؟ شده از فکر کسی داغ کن...

شعر میگویم...ولی معشوقه ای در کار نیست...آره،من دیوانه ام .....

#سلام دوستان عزیزگل های ویسگوناز کدوم شبکه ی اجتماعی بیشتر ا...

وقتی روزگار شما را در شرایط سختقرار می دهدنگویید چرا من??بگو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط