AgneS
#AgneS
Ailments of grey cover these hurtfull limbs
A seething anger grows
Voiceless come your calls
بیماری هایی تیره این اندام زخمی را میپوشانند
خشمی خروشان رشد می کند
ندا هایت بی صدا می شوند...
Dead words speak
They speak to me at night
And sometimes I get frightened
Gives no peace
And sometime I'll get frightened
'cause sometimes they are right
کلمات مرده حرف می زنند
آن ها شبانه با من حرف می زنند
و من گاهی می ترسم
زیرا گاهی، حق با آن هاست
I can't seem to rid this burden I bear
Ghost of misty mornings, please disappear
به نظر میرسد نمیتوانم از این باری که با خود میکشم رها شوم
شبح صبح مه زده، لطفا محو شو..
It sickens and destroys everything I've built
And tears down the walls with anger and guilt
این همه چیز را مریض و نابود می سازد
و دیوار ها را با خشم و گناه پایین می کشد
Dead words speak
They speak to me at night
And sometimes I get frightened
Gives no peace
They hunt me at night
And sometimes I get frightened
Cause sometimes they are right
کلمات مرده سخن می گویند
آن ها در شب با من حرف نی زنند
و من گاهی وحشت زده می شوم..
هیچ صلح و آرامشی نمی دهند
آنان شبانه مرا شکار میکنند
و من گاهی میترسم
چون گاهی، راست می گویند
I can't seem to rid this burden I bear
Ghost of misty mornings, please disappear
به نظر نمیرسد که بتوانم از این باری که حمل میکنم رها شوم
ای شبح صبح های مه زده، خواهش میکنم نا پدید شو...
Ailments of grey cover these hurtfull limbs
A seething anger grows
Voiceless come your calls
بیماری هایی تیره این اندام زخمی را میپوشانند
خشمی خروشان رشد می کند
ندا هایت بی صدا می شوند...
Dead words speak
They speak to me at night
And sometimes I get frightened
Gives no peace
And sometime I'll get frightened
'cause sometimes they are right
کلمات مرده حرف می زنند
آن ها شبانه با من حرف می زنند
و من گاهی می ترسم
زیرا گاهی، حق با آن هاست
I can't seem to rid this burden I bear
Ghost of misty mornings, please disappear
به نظر میرسد نمیتوانم از این باری که با خود میکشم رها شوم
شبح صبح مه زده، لطفا محو شو..
It sickens and destroys everything I've built
And tears down the walls with anger and guilt
این همه چیز را مریض و نابود می سازد
و دیوار ها را با خشم و گناه پایین می کشد
Dead words speak
They speak to me at night
And sometimes I get frightened
Gives no peace
They hunt me at night
And sometimes I get frightened
Cause sometimes they are right
کلمات مرده سخن می گویند
آن ها در شب با من حرف نی زنند
و من گاهی وحشت زده می شوم..
هیچ صلح و آرامشی نمی دهند
آنان شبانه مرا شکار میکنند
و من گاهی میترسم
چون گاهی، راست می گویند
I can't seem to rid this burden I bear
Ghost of misty mornings, please disappear
به نظر نمیرسد که بتوانم از این باری که حمل میکنم رها شوم
ای شبح صبح های مه زده، خواهش میکنم نا پدید شو...
۱.۴k
۰۶ مرداد ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.