کسی پای دلم را ابتدای راه می گیرد
کسی پای دلم را ابتدای راه میگیرد
زبانم در ادای بای بسمالله میگیرد
نمیدانم خوشیهایم چرا اینقدر کوتاه است
چرا هرگاه میخندم، دلم ناگاه میگیرد؟
چرا وقتی پلنگ من هوای آسمان دارد
همیشه ابر میآید، همیشه ماه میگیرد؟
خزان میخیزد و با پنجههای خشک و چوبینش
گلوی سبزه را در بطن رُستنگاه میگیرد
دلم در حسرت بالاترین سیبِ درخت توست
ولی دستم به خار شاخهای کوتاه میگیرد
تو در بالاترین جای جهانی ماه من، اما
چرا چشمم سراغت را ز قعر چاه میگیرد؟
#محمدرضا_طاهری
زبانم در ادای بای بسمالله میگیرد
نمیدانم خوشیهایم چرا اینقدر کوتاه است
چرا هرگاه میخندم، دلم ناگاه میگیرد؟
چرا وقتی پلنگ من هوای آسمان دارد
همیشه ابر میآید، همیشه ماه میگیرد؟
خزان میخیزد و با پنجههای خشک و چوبینش
گلوی سبزه را در بطن رُستنگاه میگیرد
دلم در حسرت بالاترین سیبِ درخت توست
ولی دستم به خار شاخهای کوتاه میگیرد
تو در بالاترین جای جهانی ماه من، اما
چرا چشمم سراغت را ز قعر چاه میگیرد؟
#محمدرضا_طاهری
۸۸۹
۲۷ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.