توبهنامهشهیدسال

💢 #توبه_نامه_شهید_13_سالہ ...
✍ وقتے تو زندگے این نوجوان سیر مےڪنیم مےبینیم ڪه چطور جبهہ بہ فرموده حضرت امام روح الله (ره) دانشگاه بوده و چطور مس وجودها رو طلا مےڪرده .
عشق واقعے بہ شهادت رو میشہ تو گوشہ گوشہ‌ے زندگے بہ ظاهر ڪوتاه علیرضا و دست نوشتہ‌ها و آثار بجا مونده ازش لمس ڪرد ؛ چیزے ڪه شاید براے خیلے از مسن‌هاے این زمان گفتنش هم سخت باشہ ، ملڪہ‌ے ذهن و رفتارے شهید علیرضا محمودیہ ….

🔰 فقط قبل از خوندن یادمون باشہ ڪه این توبہ‌نامہ ڪسی است ڪه هنوز بہ سن تڪلیف نرسیده ولے نگران ترڪ اولیٰ‌هایـے است ڪه ازش سرزده …..!!!

♥ ️ الهے لاتودبنے بعقوبتڪ ….خداے خوبم … مرا با گناهانم مجازات نڪن … خدایا شرمسارم … از درهایـے ڪه ڪوبیدم … ولے در تو نبود … خدایا روسیاهم از لحظہ‌هایـے ڪه تو در آن جارے نبودے … اِلهے و رَبّـے مَن لے غَیرڪ .

🌸 بار خدایا از ڪارهایـے ڪه ڪرده‌ام بہ تو پناه مےبرم از جملہ :
از این ڪه حسد ڪردم …
از این ڪه تظاهر بہ مطلبـے ڪردم ڪه اصلاً نمےدونستم …
از این ڪه زیبایـے قلمم را بہ رخ ڪسی ڪشیدم ….
از این ڪه در غذا خوردن بہ یاد فقیران نبودم ….
از این ڪه مرگ را فراموش ڪردم ….
از این ڪه در راهت سستے و تنبلے ڪردم ….
از این ڪه عفت زبانم را بہ لغات بیهوده آلودم …..
از این ڪه در سطح پایین‌ترین افراد جامعہ زندگی نڪردم ….
از این ڪه منتظر بودم تا دیگران بہ من سلام ڪنند ….
از این ڪه شب بهر نماز شب بیدار نشدم ….
از این ڪه دیگران را بہ ڪسے خنداندم ، غافل از این ڪه خود خنده‌دارتر از همہ هستم ….
از این ڪه لحظہ‌اے بہ ابدے بودن دنیا و تجملاتش فڪر ڪردم ….
از این ڪه در مقابل متڪبرها ، متڪبرترین و در مقابل اشخاص متواضع ، متواضع‌تر نبودم ….
از این ڪه شڪمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم ….
از این ڪه زبانم گفت : بفرمایید ولے دلم گفت نفرمایید .
از این ڪه ایمانم بہ بنده‌ات بیشتر از ایمانم بہ تو بود ….
از این ڪه منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم ، غافل از این ڪه تو بهتر از دیگران مےنویسے و با حافظه‌ترے …..
از این ڪه در سخن گفتن و راه رفتن اداے دیگران را درآوردم ….
از این ڪه ڪسے صدایم زد اما من خودم را از روے ترس و یا جهل ، یا حسد و یا … بہ نشنیدن زدم …. و از ……

🌷 #شهید_علی_رضا_محمودی_پارسا

🍃 ولادت : ۱۳۴۸/۴/۲۳
🍂 شهادت : ۱۳۶۱/۱۱/۲۹
دیدگاه ها (۲)

برای مدت کوتاهی دوری از فضای مجازی....التماس دعا 🌹

روضه‌ای که با هزینه #انگلیس خوانده می‌شد!🔹 روایت تکان‌دهنده ...

⭕ ️حوصله‌م سر رفته بود. اول به ساعتم نگاه کردم، بعد به سرعت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط