وقتش رسیده
وقتش رسیده...🤭
شب بود ، تو سنگر نشسته بودیم ، حرف ازدواج شد، همه به هم تعارف میكردند، هركس سعی میكرد دیگری را جلو بیندازد. یكی از برادران گفت:
« ننه من قاعدهای دارد، میگوید هر وقت پایت از لحاف آمد بیرون، موقع زن گرفتن است! » وقتی این حرف را می زد كه «علی پروینی» فرمانده دسته خوابیده بود و اتفاقاً پایش از زیر پتو بیرون افتاده بود همه خندیدیم و یك صدا گفتیم :
«با این حساب وقت ازدواجِ برادر پروینی است»😅
#لبخندهای_خاکی
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
شب بود ، تو سنگر نشسته بودیم ، حرف ازدواج شد، همه به هم تعارف میكردند، هركس سعی میكرد دیگری را جلو بیندازد. یكی از برادران گفت:
« ننه من قاعدهای دارد، میگوید هر وقت پایت از لحاف آمد بیرون، موقع زن گرفتن است! » وقتی این حرف را می زد كه «علی پروینی» فرمانده دسته خوابیده بود و اتفاقاً پایش از زیر پتو بیرون افتاده بود همه خندیدیم و یك صدا گفتیم :
«با این حساب وقت ازدواجِ برادر پروینی است»😅
#لبخندهای_خاکی
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
- ۱.۶k
- ۱۷ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط