ممون از داداش ارمین

ممون از داداش ارمین



یاسی جون این هم شعرت که گفتی برای من هم بگو... خدا کنه دوس داشته باشی

پابه پای کودکی هایم بیا/ کفش هایت را به پا کن تا به تا/قاه قاه خنده ات راسازکن/ باز هم باخنده ات اعجاز کن/خاله بازی کن به رسم کودکی/با همان چادر نماز پولکی/طعم چای و قوری گلدارمان/ لحظه های ناب بی تکرارمان/ مادری از جنس باران داشتیم/ در کنارش خواب آسان داشتیم/یاپدر اسطوره ی دنیای ما/ قهرمان باور زیبای ما/قصه های هرشب مادربزرگ/ ماجرای بزبزقندی وگرگ/غصه هرگز فرصت جولان نداشت/خنده های کودکی پایان نداشت/هرکسی رنگ خودش بیشیله بود/ثروت هربچه قدری تیله بود/ای شریک نان و گردو و پنیر/ رفیق باز دستم را بگیر.
دیدگاه ها (۲۳)

ماشین برام خریدن جییییییییییییییییییییییییییغمرسی

هو هو خوش سلیقه هم هستی محمد ماشین برام خریده جیییییییییغ

برو بکس میخام برم یه سفر کوچولو موچولو تا من نیستم تو پستام ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط