پارت ۹
پارت ۹
#هیونووک
از روی صندلی پرید هوا!! هول شد و گوشیش افتاد زمین !
من: یاا یاا آروم باش ! خوبی ؟!
جویی: هووف استاد یهویی میایی جلوی آدم سبز میشی !
دوست نداشتم منو استاد صدا بزنه ! همین استاد استاد گفتنش باعث میشد که نزاره بهش نزدیک بشم! گوشیش رو برداشتم و دادم بهش !
من: حواست نبود من اومده بودم توو! حالا داشتی چی نگاه میکردی؟! موزیک ویدیو های بی تی اس ؟!
جویی: اره داشتم اونا رو نگاه میکردم ! خیلی زیادن و باید تا امشب همه رو نگاه کنم و آنالیز کنم !
من: به خودت فشار نیار ! همه رو آروم و با دقت نگاه کن !
نگاه به صورتش کردم! صورت هات و گرمی داشت اما اخلاق سرد ! نمیدونم یهو چم شد ! دستامو بردم و موهاشو زدم پشت گوشش ! کارام دست خودم نبود دیگه نمیتونستم تحمل کنم که باهام سرد باشه ! یهو دستمو کنار زد !
جویی: ا..استاد !! ش..شما ! چیکار میکنین !
من: منو استاد صدا نزن ! من اسم دارم ! هیون ووک ! هیون ووک !
جویی: ولی نمیتونم شمارو اون طوری صدا کنم ! شما استاد منین !
من: پس فکر پایان نامه ات رو از سرت بیرون کن !
عصبی داشتم میرفتم بیرون ! که منو با اسم صدا زد !
جویی: هیون ووک ! آههه! ببخشین برام آسون نیست ! ولی اگه اینکار باعث میشه که پایان نامه ام رو زودتر بهم بدین من میکنم !
بدون اینکه برگردم در رو باز کردم و رفتم بیرون !
#تهیونگ
توی کمپانی داشتم راه میرفتم که یه مردی جوونی تقریبا همسن شوگا هیونگ از اتاق جویی اومد بیرون ! عصبی بود و رفتم جلو ازش پرسیدم که کی هستی؟
هیونووک: آه شما عضو پسران بنگتن هستید ؟!
من: آه بله ! تهیونگ هستم ولی شما چیکار داشتید با جویی !
هیونووک: من استادشم! توی پاریس دانشجوی من بوده
خب الان بهترین موقع بود برای اینکه بفهمم زیر این چهره هات و سکسی که داشت چه اخلاق و باطنی نهفته بود !!
من: ببخشین ولی میشه یکمی از وقتتون رو به من بدین !
هیونووک: آه بله چرا که نه !!
من: ببخشین ولی شما در مورد خانم سونگ چه قدر میدونید؟!
هیونووک: آه می خوابید در موردشون بدونین! اون یه آدم خیلی سرسخت و بسیار تلاش گر! خیلی اعتماد به نفس بالایی داره ! ولی خب یکمی سرده !
خب پس درست حدس زده بودم هر آدم عادی هم میتونست بفهمه که اون سرد و خشکه !
هیونووک: به نظرم هر چی میگه انجام بدین چون خیلی خشن میشه بعضی اوقات !
بهش احترام گذاشتم و رفت ! مشکوک میزد چه طور اینهمه چیز در مورد اون می دونست!؟ اصلا چرا اومده کره !؟ چرا کارش رو توی پاریس ول کرده و اومده اینجا !؟
ادامه پارت بعدی
لایک و کامنت فراموش نشه
#هیونووک
از روی صندلی پرید هوا!! هول شد و گوشیش افتاد زمین !
من: یاا یاا آروم باش ! خوبی ؟!
جویی: هووف استاد یهویی میایی جلوی آدم سبز میشی !
دوست نداشتم منو استاد صدا بزنه ! همین استاد استاد گفتنش باعث میشد که نزاره بهش نزدیک بشم! گوشیش رو برداشتم و دادم بهش !
من: حواست نبود من اومده بودم توو! حالا داشتی چی نگاه میکردی؟! موزیک ویدیو های بی تی اس ؟!
جویی: اره داشتم اونا رو نگاه میکردم ! خیلی زیادن و باید تا امشب همه رو نگاه کنم و آنالیز کنم !
من: به خودت فشار نیار ! همه رو آروم و با دقت نگاه کن !
نگاه به صورتش کردم! صورت هات و گرمی داشت اما اخلاق سرد ! نمیدونم یهو چم شد ! دستامو بردم و موهاشو زدم پشت گوشش ! کارام دست خودم نبود دیگه نمیتونستم تحمل کنم که باهام سرد باشه ! یهو دستمو کنار زد !
جویی: ا..استاد !! ش..شما ! چیکار میکنین !
من: منو استاد صدا نزن ! من اسم دارم ! هیون ووک ! هیون ووک !
جویی: ولی نمیتونم شمارو اون طوری صدا کنم ! شما استاد منین !
من: پس فکر پایان نامه ات رو از سرت بیرون کن !
عصبی داشتم میرفتم بیرون ! که منو با اسم صدا زد !
جویی: هیون ووک ! آههه! ببخشین برام آسون نیست ! ولی اگه اینکار باعث میشه که پایان نامه ام رو زودتر بهم بدین من میکنم !
بدون اینکه برگردم در رو باز کردم و رفتم بیرون !
#تهیونگ
توی کمپانی داشتم راه میرفتم که یه مردی جوونی تقریبا همسن شوگا هیونگ از اتاق جویی اومد بیرون ! عصبی بود و رفتم جلو ازش پرسیدم که کی هستی؟
هیونووک: آه شما عضو پسران بنگتن هستید ؟!
من: آه بله ! تهیونگ هستم ولی شما چیکار داشتید با جویی !
هیونووک: من استادشم! توی پاریس دانشجوی من بوده
خب الان بهترین موقع بود برای اینکه بفهمم زیر این چهره هات و سکسی که داشت چه اخلاق و باطنی نهفته بود !!
من: ببخشین ولی میشه یکمی از وقتتون رو به من بدین !
هیونووک: آه بله چرا که نه !!
من: ببخشین ولی شما در مورد خانم سونگ چه قدر میدونید؟!
هیونووک: آه می خوابید در موردشون بدونین! اون یه آدم خیلی سرسخت و بسیار تلاش گر! خیلی اعتماد به نفس بالایی داره ! ولی خب یکمی سرده !
خب پس درست حدس زده بودم هر آدم عادی هم میتونست بفهمه که اون سرد و خشکه !
هیونووک: به نظرم هر چی میگه انجام بدین چون خیلی خشن میشه بعضی اوقات !
بهش احترام گذاشتم و رفت ! مشکوک میزد چه طور اینهمه چیز در مورد اون می دونست!؟ اصلا چرا اومده کره !؟ چرا کارش رو توی پاریس ول کرده و اومده اینجا !؟
ادامه پارت بعدی
لایک و کامنت فراموش نشه
۱۷.۹k
۰۶ آذر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.