دلم تنگ است

دلم تنگ است
برای خانه پدری
برای گلدان های شمعدانی کنار حوض
برای بوی زعفران شله زردهای نذری
برای قرمزی و شیرینی یک قاچ هندوانه
برای خوردن یک استکان کمر باریک چای
برای قند پهلویش
برای پنیر و گردویش
برای خواب روی پشت بام ،یک شب پرستاره
برای پریدن از جوب
برای هیاهوی بچه ها پشت دیوار هر خانه
خانه ی پدری یک بهانه بود
دلم برای کودکی هایم
دلم برای خودم تنگ شده...
دیدگاه ها (۷)

زرد. قرمز. آبیجنون عشق چه رنگی ست؟میخواهم پی آن را بگیرمبر د...

هیچ وقت از فاصلـہ ها نمے ترسیدم فڪر مے ڪردم تا دلم برایت تنگ...

نیستے هرشب برایت شعر مے خوانم هنوز پاے قولے ڪـہ تو یادت رفتـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط