مَن جولیِت هَستم
مَن جولیِت هَستم
بیست و سِه ساله
یک بار طَعم عِشق را چشیده ام
مَزه تَلخ قهوه سیاه میداد
تَپش قلبم را تُند کرد
بَدن زنده ام را دیوانه
حَواسم را به هَم ریخت و رفت
مَن جولیِت هَستم
ایستاده در مَهتابی
با حسی از تَعلیق
ضَجه میزنم که بازگرد
نِدا در میدَهم که بازگرد
لَب هایم را میگزم
خونشان را در می آورم
و او بازنگشته است
مَن جولیِت هَستم
هزار ساله
و هَنوز زنده ام
#هالینا_پوشویاتوسکا
بیست و سِه ساله
یک بار طَعم عِشق را چشیده ام
مَزه تَلخ قهوه سیاه میداد
تَپش قلبم را تُند کرد
بَدن زنده ام را دیوانه
حَواسم را به هَم ریخت و رفت
مَن جولیِت هَستم
ایستاده در مَهتابی
با حسی از تَعلیق
ضَجه میزنم که بازگرد
نِدا در میدَهم که بازگرد
لَب هایم را میگزم
خونشان را در می آورم
و او بازنگشته است
مَن جولیِت هَستم
هزار ساله
و هَنوز زنده ام
#هالینا_پوشویاتوسکا
۵۷۰
۲۰ دی ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.