p4
جیهوپ:بزار حرفمو تموم کنم😐درسته که ته رو منام چیز
هونا:بهش گفتم که روش کراشی 😂اخه دیگه مردی منم گفتم بگم بره😂
(ا/ت ویو)
بعد سنیدن حرفش اومدم سرمو جدا کنم که جیهوپ پرید دستمو گرفت😐
منم گفتم دنامردا بزارین بمیرمممممم😐 چشمم خورد به دستم که ایییی چه تخمی رگ زدم وااای خیلی کوچولو زدم 😐
جیهوپ با این حرفم نگام کرد محکم زد تو پیشونیش😂
جیهوپ:من ۳ روز و شب بالا سر اینم بعد میگه چرا کوولو رگ زدم😐
با این حرفشمطمعن سدم باید بمیرم دوباره سرمو گرفتم که اینبارم جیهوپ نزاشت😂(ولش کنین بزارین بمیرههههه)پس منم با ان دستم اومدم خود سرمو از نقطه اصلی بکنم که جیهوپ با تون دستش دستمو گرفت هونا دوید دکتر خبر کرد دکتر پدصگم ارام پخش بهم زد وقتی بیدار شدم نه جیهوپ بود نه هونا یکم گشتم دیدم رفتن خونه غذا بخورن تو نامه اینو نوشته بودم منم راحت اومدم سرمو بکنم که دوباره یاد خرف هونا افتادم که به جیهوپ گفت من روش کراشم با خودم فکر کردم اینجوری نمیشه اینت دوباره زندم میکنن دکترو صدا زدم و پرسیدم کی مرخص میشم گفت امشب ولی هونا دوستتون رضایت نداد منم گفتم غلط کرده با کلی صحبت دکتر راضی شد امشب ولم کنه
(شب ا/ت ویو)
همون هودی مشکی رو پوشیدم زدم بیرون از شانس زیبا و گوهم جیهوپ و هونا جلو در خونم بودن احتمالا بیمارستان بهشون خبر داده منم تا قبل اینکه ببینمن راهمو کج کردم چ رفتم تو پارک تو پارک کنار درخت نشستم و اینقدر گریه کردم که چشمام شروع به سوختن کرد🙂 پا شدم برم خونه سرمو بردم پایین کلاه خودیمو انداختم رو سرم رسیدم جلو در خونه جیهوپ و هونا رفته بودن تا رفتم داخل تا درو بستم یه پا جلو درو گرفت سکته کردم دویدم تو اتاق رفتم لب پنجره در پنجره رو بستم و از لبه پنجره رفتم طبقه پایین همونطوری میرفتم که دیدم سر جیهوپ از پنجره اومد پایین منو دیدن یهو چشاش رفت و بعد در رفت فهمیدم اومده سراغم رفتم بالا دوباره از پنجره رسیدن دم پنجره خودمون اومدم داخل یهو جیهوپ دستمو گرفت کشیدم تو انداختم رو تخت(منحرفاااااااااا)و شروع کرد به چش قره رفتن
جیهوپ:تو مشکلت چیه چرا اینجوری میکنی میدونی ساعت ۳ شبه تا الان کجا بودی اگه میدزدینت من جواب ق.... هونا رو چی میدادم ...
رفتم تو فکر منظورش از ق کی بوده 🤔
یهو جیهوپ فهمید تو فکرم گفت :میخوای بدونی منطورم از ق چی بود؟.....
هونا:بهش گفتم که روش کراشی 😂اخه دیگه مردی منم گفتم بگم بره😂
(ا/ت ویو)
بعد سنیدن حرفش اومدم سرمو جدا کنم که جیهوپ پرید دستمو گرفت😐
منم گفتم دنامردا بزارین بمیرمممممم😐 چشمم خورد به دستم که ایییی چه تخمی رگ زدم وااای خیلی کوچولو زدم 😐
جیهوپ با این حرفم نگام کرد محکم زد تو پیشونیش😂
جیهوپ:من ۳ روز و شب بالا سر اینم بعد میگه چرا کوولو رگ زدم😐
با این حرفشمطمعن سدم باید بمیرم دوباره سرمو گرفتم که اینبارم جیهوپ نزاشت😂(ولش کنین بزارین بمیرههههه)پس منم با ان دستم اومدم خود سرمو از نقطه اصلی بکنم که جیهوپ با تون دستش دستمو گرفت هونا دوید دکتر خبر کرد دکتر پدصگم ارام پخش بهم زد وقتی بیدار شدم نه جیهوپ بود نه هونا یکم گشتم دیدم رفتن خونه غذا بخورن تو نامه اینو نوشته بودم منم راحت اومدم سرمو بکنم که دوباره یاد خرف هونا افتادم که به جیهوپ گفت من روش کراشم با خودم فکر کردم اینجوری نمیشه اینت دوباره زندم میکنن دکترو صدا زدم و پرسیدم کی مرخص میشم گفت امشب ولی هونا دوستتون رضایت نداد منم گفتم غلط کرده با کلی صحبت دکتر راضی شد امشب ولم کنه
(شب ا/ت ویو)
همون هودی مشکی رو پوشیدم زدم بیرون از شانس زیبا و گوهم جیهوپ و هونا جلو در خونم بودن احتمالا بیمارستان بهشون خبر داده منم تا قبل اینکه ببینمن راهمو کج کردم چ رفتم تو پارک تو پارک کنار درخت نشستم و اینقدر گریه کردم که چشمام شروع به سوختن کرد🙂 پا شدم برم خونه سرمو بردم پایین کلاه خودیمو انداختم رو سرم رسیدم جلو در خونه جیهوپ و هونا رفته بودن تا رفتم داخل تا درو بستم یه پا جلو درو گرفت سکته کردم دویدم تو اتاق رفتم لب پنجره در پنجره رو بستم و از لبه پنجره رفتم طبقه پایین همونطوری میرفتم که دیدم سر جیهوپ از پنجره اومد پایین منو دیدن یهو چشاش رفت و بعد در رفت فهمیدم اومده سراغم رفتم بالا دوباره از پنجره رسیدن دم پنجره خودمون اومدم داخل یهو جیهوپ دستمو گرفت کشیدم تو انداختم رو تخت(منحرفاااااااااا)و شروع کرد به چش قره رفتن
جیهوپ:تو مشکلت چیه چرا اینجوری میکنی میدونی ساعت ۳ شبه تا الان کجا بودی اگه میدزدینت من جواب ق.... هونا رو چی میدادم ...
رفتم تو فکر منظورش از ق کی بوده 🤔
یهو جیهوپ فهمید تو فکرم گفت :میخوای بدونی منطورم از ق چی بود؟.....
۲۴.۳k
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.