تحمل کن که باید دل بریدن را بلد باشی

..
تحمل کن که باید دل بریدن را بلد باشی
ببینی ، بو کنی ، اما نچیدن را بلد باشی

سر از سجاده بردار ای دل ساده! چه میگویی
رقم زد تا فقط در خون تپیدن را بلد باشی

کسی از پشت سر راحت تو را خنجر نخواهد زد
اگر بر روی خود خنجر کشیدن را بلد باشی

اگر آئینگی کردن مرام توست ، مجبوری
که از ناباوران ناحق شنیدن را بلد باشی

رهایی در خیابان سنگ خواهد خورد ، قانع باش
به اینکه در قفس راز پریدن را بلد باشی

گرفتم پرده از روی معما هم کنار افتاد
چه باک از خوب و بد وقتی ندیدن را بلد باشی...
دیدگاه ها (۴)

..عشق یعنی غزلت تشنه باران باشددو سه خط شعر که آبستن طوفان ب...

...ز بس بی تاب آن زلف پریشانم، نمی دانمحبابم، موج سرگردان طو...

..دل به او دادم بگفتا دست و دلبازی مکنگفتم ای ج...

...شدم درگیر چشمانت، تو از آغوش پاییزیتو حتی باخیالت هم، به ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط