دستم را فشرد

🍒🌱دستم را فشرد
و به نجوایم سه حرف گفت.
سه حرفی که عزیزترین دارایی تمام روزم شد:
« پس تا فردا .»
ریش تراشیدم دوبار
کفش‌هایم را برق انداختم دوبار
لباس‌های رفیقم را قرض گرفتم با دو لیر
که برایش کیکی بخرم،
قهوه‌ای خامه دار.
حالا تنها بر نیمکتم
و گرداگردم عشاق، لبخند زنانند
و برآنم که
ما را نیز لبخندی خواهد بود
شاید در راه است
شاید لحظه‌ای یادش رفته
شاید...شاید...🍒🌱
محمود درویش
دیدگاه ها (۳)

#پست_جدید #خاص #زیبا #تلنگر

🍒🌱اگر به یک پرنده بی لانه تبدیل شوماگر به اشکی جاری شده از چ...

🌱🍒میدانیاین روزها با همه ی آدم های دنیا خوب و دلبرانه تا میک...

دلنوشته های من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط