فکر می کردم قهرمان ها چهار شانه و ورزشکارند . . .
فکر می کردم قهرمان ها چهار شانه و ورزشکارند . . .
فکر می کردم قهرمان باید با هیولا بجنگد . . .
اما روزی پیرمردی را دیدم . . .
نه چهار شانه بود و نه ورزشکار،
نه جرات مقابله با هیولا داشت و نه توانش را؛
اما قلبی بزرگ و قامتی برافراشته داشت . . .
او قهرمان بود . . .
او نامی به عظمت اسم پدر داشت . .
فکر می کردم قهرمان باید با هیولا بجنگد . . .
اما روزی پیرمردی را دیدم . . .
نه چهار شانه بود و نه ورزشکار،
نه جرات مقابله با هیولا داشت و نه توانش را؛
اما قلبی بزرگ و قامتی برافراشته داشت . . .
او قهرمان بود . . .
او نامی به عظمت اسم پدر داشت . .
۱.۱k
۰۶ آبان ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.