صبح یعن

صبح یعنى
همه شهر پر از بوی خداست
عابرى گفت
که این مطلق نادیده کجاست؟
شاپرک پر زد و با رقص خود آهسته سرود
چشم دل بازکن
این بسته به افکار شماست...
دیدگاه ها (۲)

در اختیار منی و چقدر دشوار است مهار وسوسه ی کودکی #انار به د...

صبح که می شودگنجشک ها بی قرارندگویی خورشیدبازهمبه وقت پلک ها...

لبخند لب منظره هـــــــا را تو بِکِش🍁🌺🍁پایان شب دلهره هـــــ...

خــ😊ـــوشحالی یعنی :دوستـــ💕ـــان #مهر_ماهی داشته باشی ...🍁🎂...

پارت ششم: تصمیمهلیا کنار پنجره نشسته بود. بارون آروم می‌بار...

Revenge or love ? Part 4 سیاهی مطلق . تنها چیزیه که ازش نمی...

ای کاش پستچی بودم وهر صبح حال خوب می‌بردم برای آدم ها.هربار ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط