آخرین لالایی مـــــــــــــادر...
آخرین لالایی مـــــــــــــادر...
آرام بگیر....فرزندم!
این گلوله ها که از دست ناپاکان بر سینه ی پاک تو نشسته،
کمند زلف یار بود
و تو را به فراسوی هســــتی، به دیدار معشـــوق برد
آری فرزندم! فرزند امـــام!
با قامت در خون شکسته ات! با روح ایثار و مجاهدت
آرام بگیر ای روح پرتلاطم ایمــــان در کالبدی خونبار
آرام بگیر جــــوان رعنایم...!
آرام بگیر جــــگر گوشه ام...!
آرام بگیر....فرزندم!
این گلوله ها که از دست ناپاکان بر سینه ی پاک تو نشسته،
کمند زلف یار بود
و تو را به فراسوی هســــتی، به دیدار معشـــوق برد
آری فرزندم! فرزند امـــام!
با قامت در خون شکسته ات! با روح ایثار و مجاهدت
آرام بگیر ای روح پرتلاطم ایمــــان در کالبدی خونبار
آرام بگیر جــــوان رعنایم...!
آرام بگیر جــــگر گوشه ام...!
۶۳۹
۱۲ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.