جبهه اقدام
#جبهه_اقدام
#۲۲اسفند
#شهدا
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان، ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
توراچه بنامم؟ چه روح بلندی داشتی. با چه رویی می توانم با تو سخن بگویم. تو رفتی که نام اسلام، ایران و حجاب زنده بمانند. وقتی که نام الله اکبر از بام ها به گوش می رسید تو بی درنگ از جا برخاستی تا با وضویت همواره ندای الله اکبر از بام ها شنیده شود... وضوی آخرت را چگونه گرفتی؟
آنگاه که در سرمای اروند برای زنده ماندن اسلام و قرآن روانه مرزها بودی، وقتی که در باتلاق شلمچه و طلاییه به سختی قدم بر می داشتی، وقتی که بر رمل های فکه پاهایت را می گذاشتی کدامین اندیشه ی مقدس بود که تو را اینگونه مقاوم کرد؟
آنگاه که اهل کوفه از ترس، شمشیر جهاد تابستان را به زمستان و جهاد زمستان را به تابستان می انداختند تو شناسنامه ات را گرفتی و سِنت را بزرگ کردی تا مانعی جلوی رفتنت به جنگ نباشد، آن هنگامی که اشک از چشمانت جاری بود که چرا هنوز سنم به اجرای فرمان امام نرسیده...
تو رفتی... رفتی که با رشادتت و شجاعتت درس استقامت و پایداری را بیاموزی.
آن هنگام که جسم پاکت بر روی مین ها و سیم خاردارها از هم متلاشی می شد به کدامین قله سعادت می اندیشیدی؟
🇮 🇷 نامت را به بلندی یاد می کنیم ای شهید.🇮 🇷
ای شهید، ای که بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته ای، دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون کش...
شهید سید مرتضی آوینی
کانال جبهه اقدام در شبکه های مجازی ایرانی
@jebheeqdam
ذکر منبع الزامی است
#۲۲اسفند
#شهدا
پندار ما این است که ما مانده ایم و شهدا رفته اند، اما حقیقت آن است که زمان، ما را با خود برده است و شهدا مانده اند.
توراچه بنامم؟ چه روح بلندی داشتی. با چه رویی می توانم با تو سخن بگویم. تو رفتی که نام اسلام، ایران و حجاب زنده بمانند. وقتی که نام الله اکبر از بام ها به گوش می رسید تو بی درنگ از جا برخاستی تا با وضویت همواره ندای الله اکبر از بام ها شنیده شود... وضوی آخرت را چگونه گرفتی؟
آنگاه که در سرمای اروند برای زنده ماندن اسلام و قرآن روانه مرزها بودی، وقتی که در باتلاق شلمچه و طلاییه به سختی قدم بر می داشتی، وقتی که بر رمل های فکه پاهایت را می گذاشتی کدامین اندیشه ی مقدس بود که تو را اینگونه مقاوم کرد؟
آنگاه که اهل کوفه از ترس، شمشیر جهاد تابستان را به زمستان و جهاد زمستان را به تابستان می انداختند تو شناسنامه ات را گرفتی و سِنت را بزرگ کردی تا مانعی جلوی رفتنت به جنگ نباشد، آن هنگامی که اشک از چشمانت جاری بود که چرا هنوز سنم به اجرای فرمان امام نرسیده...
تو رفتی... رفتی که با رشادتت و شجاعتت درس استقامت و پایداری را بیاموزی.
آن هنگام که جسم پاکت بر روی مین ها و سیم خاردارها از هم متلاشی می شد به کدامین قله سعادت می اندیشیدی؟
🇮 🇷 نامت را به بلندی یاد می کنیم ای شهید.🇮 🇷
ای شهید، ای که بر کرانه ازلی و ابدی وجود برنشسته ای، دستی برآر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون کش...
شهید سید مرتضی آوینی
کانال جبهه اقدام در شبکه های مجازی ایرانی
@jebheeqdam
ذکر منبع الزامی است
۱.۴k
۲۲ اسفند ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.