ده کیلو انار دانه کردم و گذاشتم روی تخت آشپز نوره
🌷ده کیلو انار دانه کردم و گذاشتم روی تخت آشپز. نوره که آمد، گفت : بچهها بیایید مادرتون غوغا کرده است. فرجالله با شوخی گفت: مادر همیشه غوغا میکند اما برای شما ، نه برای ما!
نورعلی گفت: من همیشه مدیون مادرتان هستم.
✍روایت: سیو یکم
📖 کتاب: نورعلی
نیم نگاهی به زندگی و اوجبندگی
"سردار شهید نورعلی شوشتری"
#خلیج_فارس
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
╭🌹
╰┈➤ @Sedaye_Enghelab
نورعلی گفت: من همیشه مدیون مادرتان هستم.
✍روایت: سیو یکم
📖 کتاب: نورعلی
نیم نگاهی به زندگی و اوجبندگی
"سردار شهید نورعلی شوشتری"
#خلیج_فارس
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
╭🌹
╰┈➤ @Sedaye_Enghelab
- ۶۲۶
- ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط