دم او را که عکسش مانده بر دیوار می خواهد
دݪــم او را که عکسش مانده بر دیوار می خواهد
و او را در کنارِ خود شبی پرگار می خواهد
شوم نقطه، بچرخد دور من با حس و حالی خوب
خدا داند که او را مست نه، هوشیار می خواهد
کنم شانه به پنجه گیسوانِ رنگِ خرما را
بگوید او مرا یک نه ، هزاران بار می خواهد
در اوجِ خنده هایش یک غزل خواند برایِ من
دل سرگشته ام دلدارِ خوش گفتار می خواهد
دل حسرت کشم با من بخوان این مصرع آخر
که فتح قلب او سرباز نه، سردار می خواهد
❥
و او را در کنارِ خود شبی پرگار می خواهد
شوم نقطه، بچرخد دور من با حس و حالی خوب
خدا داند که او را مست نه، هوشیار می خواهد
کنم شانه به پنجه گیسوانِ رنگِ خرما را
بگوید او مرا یک نه ، هزاران بار می خواهد
در اوجِ خنده هایش یک غزل خواند برایِ من
دل سرگشته ام دلدارِ خوش گفتار می خواهد
دل حسرت کشم با من بخوان این مصرع آخر
که فتح قلب او سرباز نه، سردار می خواهد
❥
- ۶.۹k
- ۰۳ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط