گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت
گفته بودند که از دل برود یار چو از دیده برفت
چند وقتیست که از دیده من رفتی و لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم هجر
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست
تویی آن قامت بالنده هنوز
گفتم از هجر تو من خواهم مرد
چون نمردم هستم
پیش چشمانت شرمنده هنوز
...
چند وقتیست که از دیده من رفتی و لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم هجر
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست
تویی آن قامت بالنده هنوز
گفتم از هجر تو من خواهم مرد
چون نمردم هستم
پیش چشمانت شرمنده هنوز
...
۸۴۹
۳۰ تیر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.