🍒🌱من سالیان پیش باید
🍒🌱من سالیان پیش باید
سرم را بر شانه های تو می گذاشتم
و می مردم
سال هایی که پاهایم
در شهر بی ناله و متروک جا مانده بود
و کسب و کارم
سرشماری جنازه های بی سر بود
کجا بودی که ندیدمت ؟
آن سال ها که برزمین می خوردم
و دستی نبود که از خون بلندم کند
چرا کسی از تو چیزی نگفت ؟
چرا به حرمت دهانی که التماس دعا می خواست
نگفته بودی سلام ؟
حالا که دیگر
از آن موهای دخیل بسته بر درختان خشک
چیزی نمانده است
این روزها تکه پاره تر از آنم
که بخواهی به لبخند و بوسه ای
به هم پیوندم زنی🍒🌱
فرنگیس شنتیا
سرم را بر شانه های تو می گذاشتم
و می مردم
سال هایی که پاهایم
در شهر بی ناله و متروک جا مانده بود
و کسب و کارم
سرشماری جنازه های بی سر بود
کجا بودی که ندیدمت ؟
آن سال ها که برزمین می خوردم
و دستی نبود که از خون بلندم کند
چرا کسی از تو چیزی نگفت ؟
چرا به حرمت دهانی که التماس دعا می خواست
نگفته بودی سلام ؟
حالا که دیگر
از آن موهای دخیل بسته بر درختان خشک
چیزی نمانده است
این روزها تکه پاره تر از آنم
که بخواهی به لبخند و بوسه ای
به هم پیوندم زنی🍒🌱
فرنگیس شنتیا
۶.۰k
۰۹ خرداد ۱۴۰۲