ای فدای تو و آن ناز نگاهت گل من

ای فدای تو و آن ناز نگاهت گل من 
جان به قربان تو و چشم سیاهت گل من 

باورت هست از آن لحظه که تو دور شدی
همه شب منتظرم بر سر راهت گل من 

باورت هست دمادم به تو من میگفتم 
شده بر دوش من آن بارگناهت گل من

این همه سردی تو باز عذابم داده است
مگر آغوش کسی گشته پناهت گل من

یادت امد به تو گفتم که چه زیبا شده ای
باگلی را که زدی تو به کلاهت گل من 

بارها گفته ام ای دوست چنین آه نکش
چونکه آتش بکشد خرمن اهت گل من ...
دیدگاه ها (۳)

دلم را خوب می فهمد هر آن کس ماجرا دارد …میان سینه اش هر کس ک...

#همدم_خار_میشوم_بی_کس_و_یار_میشوم_بر_سر_دار_میشوم_باز_مقابلم...

#با_آنکه_سرد_بود_جای_جایِ_آغوشش_هرگز_مرا_به_حال_خودم_رها_نکر...

هر زمان می بینمت قلبم پریشان می شود...چشم هایم در هوایت باز ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط