نخند جانم
نخند جانم
نخند ...
آدم دست و پایِ دلش
میانِ چالِ گونه ات میشڪند
تو نخند
مے ترسم نقاش ها
لبخندت را نقاشے ڪنند
عڪاس ها لبخندت را ثبت ڪنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسنده ها ڪتابت ڪنند
بعد منِ دست و پا شڪسته
چطور با یک شهر روبرو شوم ؟!
رحم ڪن !
یواشکی بخند ، فقط براے من ...
نخند ...
آدم دست و پایِ دلش
میانِ چالِ گونه ات میشڪند
تو نخند
مے ترسم نقاش ها
لبخندت را نقاشے ڪنند
عڪاس ها لبخندت را ثبت ڪنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسنده ها ڪتابت ڪنند
بعد منِ دست و پا شڪسته
چطور با یک شهر روبرو شوم ؟!
رحم ڪن !
یواشکی بخند ، فقط براے من ...
۷.۰k
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.