نخند جانم

نخند جانم
نخند ...
آدم دست و پایِ دلش
میانِ چالِ گونه ات می‌شڪند
تو نخند
مے ترسم نقاش ها
لبخندت را نقاشے ڪنند
عڪاس ها لبخندت را ثبت ڪنند
شاعرها از لبخندت غزل بگویند
نویسنده ها ڪتابت ڪنند
بعد منِ دست و پا شڪسته
چطور با یک شهر روبرو شوم ؟!
رحم ڪن !
یواشکی بخند ، فقط براے من ...
دیدگاه ها (۳)

دلم دوست داشتنی می خواهد انحصاری !از آن ها که فقط سهم دل یک ...

تا تب لبهای تومیگیرد ازمن ،اختیارمیشوم تسلیمِ آشوبِ دلِ بی ب...

آدم جالبی هستی تو.!نگات که میکنم انگار دارم سبز میشم انگار ک...

"دوستت دارم" را در دستانم می‌چرخانم،از این دست به آن دست.پس ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط