من یک زنم از خالی سلول می ترسم

من یک زنم از خالی سلول می ترسم
از فکر سقط کودکی معلول می ترسم

من در اداره کار مندی ساده هستم که
از خنده های مردک مسؤل می ترسم

از اینکه روزی بعد تومجبور باشم به
انجام هر کاری برای پول می ترسم

از شرم پیش کودکم هرگز نگفتم که
گاهی خودم هم از لولو و غول می ترسم

می ترسم و حتی نمی دانم چرا اما
از زندگی با وحشتی مجهول می ترسم
دیدگاه ها (۲)

با آنچه بودم آنقَدر این روزها بیگانه ام با من غریبی می کنند ...

به سلامتی قشنگترین واحد پول دنیا " تومن " که هم( تو) توش هست...

غروب جمعه تون پر از لبخند 🍃 🌸 🍃 🌺 🍀 🌹 🍂 🌹

در جوانی چون فکر می‌کردم آدم‌هایی را که در کتاب‌ها شناخته‌ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط