سیره عملی سردار شهید حاج محمد ابراهیم همت

سیره عملی سردار شهید ((حاج محمد ابراهیم همت))
به سنگر تکیه زده بودم و به خاک‌ها پا می‌کشیدم. حاجی اجازه نداده بود بروم عملیات. مرا باش، با ذوق و شوق روی لباسم شعار نوشته بودم. فکر کرده بودم رفتنی هستم.
داشت رد می‌شد. سلام و احوال‌پرسی کرد. پا پی شد که چرا ناراحتم. با آن قیافه‌ی عبوس من و اوضاع و احوال،‌ فهمیده بود موضوع چیه. صداش آرام شد و با بغض گفت«چیه؟ ناراحتی که چرا نرفتی عملیات؟ خوب برو! همه رفتند، تو هم برو. تو هم برو مثل بقیه. بقیه هم رفتند و برنگشتند.»
و راهش را گرفت و رفت.
دیدگاه ها (۱)

عالم همه محو گل رخسار حسین است ، ذرات جهان درعجب از کار حسین...

آبروی حسین به کهکشان می ارزد ، یک موی حسین بر دو جهان می ارز...

ای که شد نام تو هر لحظه به روی لب من یاد تو گشته همه مونس رو...

تا ملائک همگی دور علی چرخیدندحاجیان را ز ارادت به علی سنجیدن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط