بابای صورتی همراه با عشق سفید
بابای صورتی همراه با عشق سفید
پارت ۱۸
( یه نکته : عشق سفید اشاره داره به عشق سردی که هنوز رنگ و بو نگرفته و بابای صورتی همراه با عشق سفید در اصل میشه سانزو و ا.ت که شخصیت اصلی که ا.ت هست اتفاقات مختلفی رو پشت سر میزاره )
ریندو ا.ت رو بغل میکنه و ...
ریندو : تو هم بغل کن دیگه ...
ا.ت : بی واکنش*
ریندو ا.ت رو میزاره رو تخت ( منحرف نشید )
*ا.ت پاهاش از تخت اویزونه *
ریندو هم جلوش رو زمین چهار زانو میشینه و بهش زل میزنه .
ریندو زل میزنه تو چشای ا.ت و دستش رو روی زانوی ا.ت میزاره و زانوش رو با انگشتاش قلقک میده . ا.ت هم زانوش رو اینور اونور میکنه و سعی میکنه خندش نگیره .
ا.ت یکمی خندش میگیره و و ریندو هم بهش میخنده .
ریندو : حالا اشتی ؟
ا.ت : روشو میکنه اونور * نخیرم من هنوز قهرم ...
ریندو : *زیر لب*پس میخوای ناز کنی ...
دست ا.ت رو میگیره و اروم میکشه و یه دفعه ...
یه دفعه ....
یه دفعه ....
ریندو جونننن دست ا.ت رو میبوسه ...
ا.ت : سرخ * چیکار میکنی ؟؟؟😱😱💢💢(خیلیم دلت بخواد ... ایششششس )
ریندو : هیچی ... دارم دست یه پرنسس کوچولو رو میبوسم و ...
ازاونطرف ران : ریندووووووو ... بیا مایکی میگه بیا عمارت .
ریندو : من تازه از ماموریت برگشتم ...
ران : من نمیدونم برو دیگه ...
پارت ۱۸
( یه نکته : عشق سفید اشاره داره به عشق سردی که هنوز رنگ و بو نگرفته و بابای صورتی همراه با عشق سفید در اصل میشه سانزو و ا.ت که شخصیت اصلی که ا.ت هست اتفاقات مختلفی رو پشت سر میزاره )
ریندو ا.ت رو بغل میکنه و ...
ریندو : تو هم بغل کن دیگه ...
ا.ت : بی واکنش*
ریندو ا.ت رو میزاره رو تخت ( منحرف نشید )
*ا.ت پاهاش از تخت اویزونه *
ریندو هم جلوش رو زمین چهار زانو میشینه و بهش زل میزنه .
ریندو زل میزنه تو چشای ا.ت و دستش رو روی زانوی ا.ت میزاره و زانوش رو با انگشتاش قلقک میده . ا.ت هم زانوش رو اینور اونور میکنه و سعی میکنه خندش نگیره .
ا.ت یکمی خندش میگیره و و ریندو هم بهش میخنده .
ریندو : حالا اشتی ؟
ا.ت : روشو میکنه اونور * نخیرم من هنوز قهرم ...
ریندو : *زیر لب*پس میخوای ناز کنی ...
دست ا.ت رو میگیره و اروم میکشه و یه دفعه ...
یه دفعه ....
یه دفعه ....
ریندو جونننن دست ا.ت رو میبوسه ...
ا.ت : سرخ * چیکار میکنی ؟؟؟😱😱💢💢(خیلیم دلت بخواد ... ایششششس )
ریندو : هیچی ... دارم دست یه پرنسس کوچولو رو میبوسم و ...
ازاونطرف ران : ریندووووووو ... بیا مایکی میگه بیا عمارت .
ریندو : من تازه از ماموریت برگشتم ...
ران : من نمیدونم برو دیگه ...
- ۹.۷k
- ۱۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط