خدا و دی گر هی چ
خــــــدا .... و دیــ ــگر هیــــ ــچ!!!
جوانمردی را به راهی دیدیم که در دستی آب داشت و در دست
دیگرش آتش..
از او پرسیدم کجا میروی ؟؟؟
می گفت میروم که آب بر دوزخ بریزم .
و بهشت را به آتش کشم...
تا کسی خدا را نه از بیم آتش پرستد و نه از ذوق بهشت ..
"خـــــدا" را برای "خــدا" باید خواست !
جوانمردی را به راهی دیدیم که در دستی آب داشت و در دست
دیگرش آتش..
از او پرسیدم کجا میروی ؟؟؟
می گفت میروم که آب بر دوزخ بریزم .
و بهشت را به آتش کشم...
تا کسی خدا را نه از بیم آتش پرستد و نه از ذوق بهشت ..
"خـــــدا" را برای "خــدا" باید خواست !
- ۲۱۰
- ۱۷ شهریور ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط