هر نفس با زجر آمد با هزاران درد رفت

هر نفس با زجر آمد... با هزاران درد رفت
یک به یک دوران عمرم با "چه باید کرد؟" رفت
برده ام سر را به زیر پر که دیگر این زمان
آنکه شادی را برایم هدیه می آورد رفت
دل به امید وفای هیچکس هرگز مبند
سال هم زیبا و گرم آمد ولیکن سرد رفت
در میان گرد باد زندگی ماندم هنوز
گرچه تکه تکه از جانم شبیه گرد رفت
می رسد روزی که می گویند "او یکرنگ بود"
زان که دائم زرد بود و زرد ماند و زرد رفت✔ ❤
دیدگاه ها (۱)

یک سری از آدم ها را حاضری همه جوره کنار خودت داشته باشی؛به ع...

قیمت دلار مجددا از ۱۳ هزار تومان عبور کردتارهبرانقلاب گفت با...

گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی......

واکنش‌های توئیتری به حواشی رامبد و نگار

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط