ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی

ندانمت به حقیقت که در جهان به که مانی
جهان وهر چه در او هست صورتند وتو جانی

به پای خویشتن آیند عاشقان به کمندت
که هر که را تو بگیری ز خویشتن برهانی

من ای صبا ره رفتن بکوی دوست ندانم
تو می روی بسلامت سلام ما برسانی

#سعدی

🌺🌺🌺
دیدگاه ها (۰)

من مانده ام ز پاولی آن دورها هنوزنوری‌ ست، شعله‌ای ستخورشیدِ...

آدمی كه از يه جايی به بعد فقط سكوت ميكنه.تبديل به يه آدم آرو...

در مجلس ما عطر میامیز که ما راهر لحظه ز گیسوی تو خوش بوی، مش...

دیروز خوابت را دیدمو انگار شاخه‌ای سبز بودیخرامانرقصانروی نا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط