فیک تهیونگ پارت 2
فیک تهیونگ پارت 2
ات، چرا میخای این کارو کنی چرااا
فرد ناشناس، خوب دیگه حالا
اون فرد ناشناس رفت عکس هارو به تهیونگ داد
ته، داشتم با جک حرف میزدم که دیدم ی نفر اومد و یچی زی رو داد گفت ببینم وقتی دیدم چییییی این ات بود که زیر ی مرد دیگه ای بود میکشم ااتتتتت دست ات رو گرفتم و انداختمش تو ماشین
ته، پس تو بهم خیانت میکنی آره
ات، ته به خدا من این کارو نکردم😭
ته، خفه شو وووووو (داد)
و بعله از اون روز تا الان ته فکر میکنه که ات بهش خیانت کرده
پایان فلش بک
زمان حال ات
چند روزیه حالم خوب نیس خدا کنه حامله نباشم.. رفتم ی بیبی چک ورداشتم و منتظز موندم تا جواب بیاد.. و بلهههه مثب بود اههههههه حالا چه گو. هی بخورم
ته، امروز کارم تو شرکت زود تموم شد رفتم سوار ماشین شدم رفتم خونه رسیدم درو وا کردم ات رو دید که جلو در واستاده
ته، چیه هرزه
ات، حاملم ته، خوب. ات، یعنی خ شحال نشدی ته، نه ات، بچرو میخام سقط کنم. ته، تو گو. ه میخوری نگهش میداری تا بدنیا اومد
ات، باشه
9 ماه بعد،
ات، آیییییییی. آییییی
ته چته
ات، بچه بچه آییییی
ته ات رو بلند کرد و رفت به سمت ماشین رفتن بیمارستان
پرش به بعد بدنیا اومدن بچه ها
پرستار، آقای کیم تبریک میگم دختر و پسرتون بدونیا اومدن
ته، ممنون...
ات،بهوش اومدم شکمم رو دیدم تخت بود پس بچه به دنیا اومده ته کو اصلا ولش دیدم پرستار اومد.... خانم پرستار
پرستار، بله
ات، بچه م کو
پرستار، بچه های شما دوتا بودن ی دختر و ی پسر ولی دخترتون و دزدیدن
ات، چییییی چجوری مگه.. ای خدااااااا میتونم پسرم رو ببینم
پرستار، بله رفتم و پسرش رو آوردم
ات، ای خودااااا نیگاش کن تچه کیوتههههه
پرش به 2 هفته بعد
ات، دوهفته هی که اینجا هستم تهیونگ نیومده چه خوب امروز مرخص میشم پاشدم رفتم لباس پوشیدم و کار های ترخیص رو انجام دادم رفتم پسرم هم و داشتم خاستم برم که یکی رو دیدم
این این کهههه
خوب حدس بزنین کی رو دیده
اگه خوشتون اومد لایک کنین و تو کامنتا بگین برای پارت های بعد
دوستون دارمممممم فعلا 😁💚💛💛🧡🧡💜💜🧡
ات، چرا میخای این کارو کنی چرااا
فرد ناشناس، خوب دیگه حالا
اون فرد ناشناس رفت عکس هارو به تهیونگ داد
ته، داشتم با جک حرف میزدم که دیدم ی نفر اومد و یچی زی رو داد گفت ببینم وقتی دیدم چییییی این ات بود که زیر ی مرد دیگه ای بود میکشم ااتتتتت دست ات رو گرفتم و انداختمش تو ماشین
ته، پس تو بهم خیانت میکنی آره
ات، ته به خدا من این کارو نکردم😭
ته، خفه شو وووووو (داد)
و بعله از اون روز تا الان ته فکر میکنه که ات بهش خیانت کرده
پایان فلش بک
زمان حال ات
چند روزیه حالم خوب نیس خدا کنه حامله نباشم.. رفتم ی بیبی چک ورداشتم و منتظز موندم تا جواب بیاد.. و بلهههه مثب بود اههههههه حالا چه گو. هی بخورم
ته، امروز کارم تو شرکت زود تموم شد رفتم سوار ماشین شدم رفتم خونه رسیدم درو وا کردم ات رو دید که جلو در واستاده
ته، چیه هرزه
ات، حاملم ته، خوب. ات، یعنی خ شحال نشدی ته، نه ات، بچرو میخام سقط کنم. ته، تو گو. ه میخوری نگهش میداری تا بدنیا اومد
ات، باشه
9 ماه بعد،
ات، آیییییییی. آییییی
ته چته
ات، بچه بچه آییییی
ته ات رو بلند کرد و رفت به سمت ماشین رفتن بیمارستان
پرش به بعد بدنیا اومدن بچه ها
پرستار، آقای کیم تبریک میگم دختر و پسرتون بدونیا اومدن
ته، ممنون...
ات،بهوش اومدم شکمم رو دیدم تخت بود پس بچه به دنیا اومده ته کو اصلا ولش دیدم پرستار اومد.... خانم پرستار
پرستار، بله
ات، بچه م کو
پرستار، بچه های شما دوتا بودن ی دختر و ی پسر ولی دخترتون و دزدیدن
ات، چییییی چجوری مگه.. ای خدااااااا میتونم پسرم رو ببینم
پرستار، بله رفتم و پسرش رو آوردم
ات، ای خودااااا نیگاش کن تچه کیوتههههه
پرش به 2 هفته بعد
ات، دوهفته هی که اینجا هستم تهیونگ نیومده چه خوب امروز مرخص میشم پاشدم رفتم لباس پوشیدم و کار های ترخیص رو انجام دادم رفتم پسرم هم و داشتم خاستم برم که یکی رو دیدم
این این کهههه
خوب حدس بزنین کی رو دیده
اگه خوشتون اومد لایک کنین و تو کامنتا بگین برای پارت های بعد
دوستون دارمممممم فعلا 😁💚💛💛🧡🧡💜💜🧡
۱۱.۷k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.