شهید ابراهیم هادی
#شهید_ابراهیم_هادی
فرمانده گروه چریکی شهید اندرزگو
خوش تیپ
باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه ها به ابراهیم گفت:
«ابرام جون! تیپ و هیکلت خیلی جالب شده. توی راه که می اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می زدند.»
بعد ادامه داد: «شلوار و پیراهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملا معلومه ورزشکاری!»
ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت.
جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده ام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می خورد غیر از کشتی گیر.
بچه ها می گفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی!؟ ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشی پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ می پوشیم، اما تو با این هیکل قشنگ و رو فٌرم، آخه این چه لباس هاییه که می پوشی؟!»
ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه باشه، فقط ضرره.»
کتاب سلام بر ابراهیم، ص 41
_____________
کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
فرمانده گروه چریکی شهید اندرزگو
خوش تیپ
باشگاه کشتی بودیم که یکی از بچه ها به ابراهیم گفت:
«ابرام جون! تیپ و هیکلت خیلی جالب شده. توی راه که می اومدی دو تا دختر پشت سرت بودند و مرتب از تو حرف می زدند.»
بعد ادامه داد: «شلوار و پیراهن شیک که پوشیدی، ساک ورزشی هم که دست گرفتی، کاملا معلومه ورزشکاری!»
ابراهیم خیلی ناراحت شد. رفت توی فکر. اصلا توقع چنین چیزی را نداشت.
جلسه بعد که ابراهیم را دیدم خنده ام گرفت؛ پیراهن بلند پوشیده بود و شلوار گشاد! به جای ساک ورزشی هم کیسه پلاستیکی دست گرفته بود. تیپش به هر آدمی می خورد غیر از کشتی گیر.
بچه ها می گفتند: «تو دیگه چه جور آدمی هستی!؟ ما باشگاه میایم تا هیکل ورزشی پیدا کنیم. بعد هم لباس تنگ می پوشیم، اما تو با این هیکل قشنگ و رو فٌرم، آخه این چه لباس هاییه که می پوشی؟!»
ابراهیم به این حرف ها اهمیت نمی داد و به بچه ها توصیه می کرد: «ورزش اگه برای خدا باشه، عبادته؛ به هر نیت دیگه باشه، فقط ضرره.»
کتاب سلام بر ابراهیم، ص 41
_____________
کانال نجات از گناه
https://telegram.me/joinchat/BgS9GT7uXr0EY-5TLCp9Tg
۴.۳k
۰۳ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.