حکایت رفاقت حکایت سنگهای کنار
"حکایت رفاقت" حکایت سنگهای کنار
ساحله! اول یکییکی جمعشون
میکنی تو بغلتو بعدش یکییکی پرت
میکنی تو آب! اما بعضی سنگها که
قیمتیان دلت نمیاد پرت کنی!
ساحله! اول یکییکی جمعشون
میکنی تو بغلتو بعدش یکییکی پرت
میکنی تو آب! اما بعضی سنگها که
قیمتیان دلت نمیاد پرت کنی!
- ۲۹۱
- ۱۹ آبان ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط