با آن همه ناز ه من داشتم به تو


با آن همه نياز كه من داشتم به تو
پرهيز عاشقانه من ناگزير بود...
من بارها به سوى تو بازآمدم،
ولى
هر بار دير بود...
اينك من و توايم
دو تنهاى بى نصيب،
هر يك جدا گرفته ره سرنوشت خويش
سرگشته در كشاكش توفان روزگار،
گم كرده همچو آدم و حوا
بهشت خويش!

#هوشنگ_ابتهاج
دیدگاه ها (۱)

‌من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می بینم بد آهنگ است بی...

‌دلم را ورق می زنمبه دنبالِ نامی که گم شددر اوراق زرد و پراک...

‌نگذار چشمانت،چیزی از فاصله ها به قلبِ پر مهرت بیاموزند. عش...

‌می‌ آییبرای بغضی بی‌ گفتگوشانه ای نهشعری صبور می‌‌آوریبرای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط