نمی دانستم دلتنگی

نمـی دانستـم دلتنگـی . . .

دل نازکم میکنـد . . .

آنقـدر که به هر بهانـه ے کوچکی . . .

چانـه ام بلـرزد . . .

و چشـم هایـم خیـس اشـک شـود . . .

نمـی دانستـم دلتنگـی . . .

ضعیفـم میکنـد . . .

آنقـدر که کوه استـوار غـرورم . . .

زیـر بـار ندیدنـت . . .

کمر خـم کنـد . . .

نمـی دانستـم دلتنگـی . . .

کودکــم میکنــد . . .

آنقـدر که در نبودنـت . . .

ساعـت ها گوشـه اے بنشینـم . . .

و با همـه ےدنیـا قهـر کنـم . . .

نمـی دانستـم . . .
#s
95/3/30
دیدگاه ها (۱۱)

سرزمینی که «پخمِگانش» شاغل باشند !و «نخبگانش» بیکار !صادراتش...

✋چه ایهامی دارد دست تکان دادن تو وقت سفرنمیدانم خدا حافظی می...

امروز خورشید شادمانه ترین طلوعش را خواهد کرد و دنیا رنگ دیگر...

اینم شام ☺چون دیرتر میخوریم ،تزیینش نکردم ،یعنی چه پلویی پخت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط