عاشق که نباشی، پاییز،
عاشق که نباشی، پاییز،
وصلهی ناجور فصلهاست...
پاییز را باید عاشق بود،
که این صبحهای ابری و سرد،
بدون دوست داشتن کسی، نمیچسبد.
که این غروبهای نارنجی و زرد،
بدون خواستن و فکر کردن به کسی،
نمیچسبد.
پاییز را باید عاشق بود، که اگر نباشی؛
بارانهای بیامان و خش خش برگها،
دمار از روزگار تنهاییات در میآورند.
که چای داغ عصرهای سرد پاییزت را
چگونه مینوشی بدون حضور و
حرفهای کسی؟
که چگونه حال و هوای پاییز را
طاقت میآوری؟
که چگونه میخوابی؟
که چگونه بیدار میشوی؟ بی عشق؟
پاییز را باید عاشق بود،
که آدمهای بدون عشق،
وصلههای ناجور پاییزند...
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉✮
وصلهی ناجور فصلهاست...
پاییز را باید عاشق بود،
که این صبحهای ابری و سرد،
بدون دوست داشتن کسی، نمیچسبد.
که این غروبهای نارنجی و زرد،
بدون خواستن و فکر کردن به کسی،
نمیچسبد.
پاییز را باید عاشق بود، که اگر نباشی؛
بارانهای بیامان و خش خش برگها،
دمار از روزگار تنهاییات در میآورند.
که چای داغ عصرهای سرد پاییزت را
چگونه مینوشی بدون حضور و
حرفهای کسی؟
که چگونه حال و هوای پاییز را
طاقت میآوری؟
که چگونه میخوابی؟
که چگونه بیدار میشوی؟ بی عشق؟
پاییز را باید عاشق بود،
که آدمهای بدون عشق،
وصلههای ناجور پاییزند...
#𝑺𝒆𝒕𝒂𝒓𝒆𝒉✮
۶.۶k
۲۴ مهر ۱۴۰۰