تا مرا دید گفت ...شیشه عمر دست توست...تنهایم نگذار..... امامگراودیو بود... ازان روزدیگر ازاودورشدم.... انگار شیشه عمرش را شکستم.... اما مگر او دیو بود
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.