hot chocolate
پارت ⁷
کوک : دستت به خواهرم بخوره مردی
خبرنگار : بسته میتونید برید
کوک : جنی یونا تهیونگ بسته
خانم دو : اون پسره که موهاش نسکافه ایه
لیا : همونیه که لنگ صبح رنگش زدی
ته : کیم تهیونگ هستم ۲۵ سالمه
یونا : یادت رفت بگی یه چیزیو
ته : آهان و خاطر خواه دختر شما
لیا : چ......چی
ته : همینی که هست
خانم دو : مبارکه عکسای توعم تو اتاق لیاعه
لیا : ماماننننننننننننن
جنی : یونا لبت
یونا : داره خون میاد
ته : احتمالا پاره شده
چسب زخم و قیچی رو از جیبم در آوردم
کوک : برید اونور
تیکه ای از چسب زخم بردم و کنار لبش زدم
جنی : ما اینجا کوک رو داریم که خیلی دقیقه
کوک : یادمه خودت تودبیرستان که بودی به صورت زخمی میومدی خونه
جنی : توهم خیلی دقیق و برام چسب میزدی
یونا : چه جذاب شدم ( اعتماد به سقفو )
کوک : خفه ت با این قیافت .....
یونا : با این قیافت چی هان چی
کوک : کسی نمیگیرتت
یونا : نونا
جنی : کاری میکنم خودت بگیریش
کوک : من اینو نمیگیرم خواب دیدی خیره
جنی : یا یونا یابا ........
لارا : من
کوک : این کیه
جنی : اینو مامان و بابا قبل مرگشون برات انتخاب کردن
کوک : من زن نمیگیرم ......
جین : سلام کوکی
کوک : او هیونگ
جین : بقیم آوردم
جیمین : کوکییییییییییییی
پرید بغلم
کوک : جیمینا خیلی بزرگ شدی
جیمین : نامجون هیونگگگگگگگگگ
نامی : انگار یه قرنه ندیدیم
یونگی : ای گاو من دو ساعت الکی منتظرت تو فرودگاه بودم
هوسوک : کوک بیا
کوک : این باز منو دید
لارا : با چه جرعتی با همسر من اینطوری صحبت میکنید
یونگی : این چی میگه
کوک : ولش کن احمقه پدرو مادرم قبل مرگ اینو برام انتخاب کردی
جیمین : میخوای مشکلات تو بدونی
لارا : من مشکلی ندارم
نامی : کوتاهی سنت کمه اخلاقت مد نظر کوک نیست اندامت افتضاحه و مهم تر از همه لباسهای باز میپوشی
کوک: هیونگ آدم شناس میشود
لارا : تو از کجا میدونی من چند سالمه
یونا : چا لارا دختر خاله ی من ۱۷ ساله
لارا : تو
جنی : لارا رد شد پس یونا زنته
کوک : من با این به عقل ازدواج نمیکنمممممممم
یونا : من به عقل نیستممممممممممممم
جین : کوک بیا برات شیرموز خریدم
یونا : حرفتو پس بگیر تا بهت بدم
کوک : اخه کوتوله از قیافت بی اقلیت معلومه
هوسوک : یونا دختر ایده عالی توعه کوک قدش مناسبه اندام خوبی داره گند اخلاقه خیلیم فرزه
یونا : باید ازم ممنون باشه که اون پرونده رو برات حل کردم
یونا : وایسا شما کی هستین
ته : دوستای منو کوک
نامی : کیم نامجون
جین : کیم سوکجین
یونگی : مین یونگی
هوسوک : جانگ هوسوک
جیمین : پارک جیمین
یونا : آهان دانشمند پادشاه زیبایی. گربه. سنجاب. جوجه
ته : منو کوک چی
یونا : خرس عسلی و جناب جئون
جنی : این جرعت ندارع برای کوک لغب بزاره
یونا : بانی بی عقل
کوک :
🍊🧡
کوک : دستت به خواهرم بخوره مردی
خبرنگار : بسته میتونید برید
کوک : جنی یونا تهیونگ بسته
خانم دو : اون پسره که موهاش نسکافه ایه
لیا : همونیه که لنگ صبح رنگش زدی
ته : کیم تهیونگ هستم ۲۵ سالمه
یونا : یادت رفت بگی یه چیزیو
ته : آهان و خاطر خواه دختر شما
لیا : چ......چی
ته : همینی که هست
خانم دو : مبارکه عکسای توعم تو اتاق لیاعه
لیا : ماماننننننننننننن
جنی : یونا لبت
یونا : داره خون میاد
ته : احتمالا پاره شده
چسب زخم و قیچی رو از جیبم در آوردم
کوک : برید اونور
تیکه ای از چسب زخم بردم و کنار لبش زدم
جنی : ما اینجا کوک رو داریم که خیلی دقیقه
کوک : یادمه خودت تودبیرستان که بودی به صورت زخمی میومدی خونه
جنی : توهم خیلی دقیق و برام چسب میزدی
یونا : چه جذاب شدم ( اعتماد به سقفو )
کوک : خفه ت با این قیافت .....
یونا : با این قیافت چی هان چی
کوک : کسی نمیگیرتت
یونا : نونا
جنی : کاری میکنم خودت بگیریش
کوک : من اینو نمیگیرم خواب دیدی خیره
جنی : یا یونا یابا ........
لارا : من
کوک : این کیه
جنی : اینو مامان و بابا قبل مرگشون برات انتخاب کردن
کوک : من زن نمیگیرم ......
جین : سلام کوکی
کوک : او هیونگ
جین : بقیم آوردم
جیمین : کوکییییییییییییی
پرید بغلم
کوک : جیمینا خیلی بزرگ شدی
جیمین : نامجون هیونگگگگگگگگگ
نامی : انگار یه قرنه ندیدیم
یونگی : ای گاو من دو ساعت الکی منتظرت تو فرودگاه بودم
هوسوک : کوک بیا
کوک : این باز منو دید
لارا : با چه جرعتی با همسر من اینطوری صحبت میکنید
یونگی : این چی میگه
کوک : ولش کن احمقه پدرو مادرم قبل مرگ اینو برام انتخاب کردی
جیمین : میخوای مشکلات تو بدونی
لارا : من مشکلی ندارم
نامی : کوتاهی سنت کمه اخلاقت مد نظر کوک نیست اندامت افتضاحه و مهم تر از همه لباسهای باز میپوشی
کوک: هیونگ آدم شناس میشود
لارا : تو از کجا میدونی من چند سالمه
یونا : چا لارا دختر خاله ی من ۱۷ ساله
لارا : تو
جنی : لارا رد شد پس یونا زنته
کوک : من با این به عقل ازدواج نمیکنمممممممم
یونا : من به عقل نیستممممممممممممم
جین : کوک بیا برات شیرموز خریدم
یونا : حرفتو پس بگیر تا بهت بدم
کوک : اخه کوتوله از قیافت بی اقلیت معلومه
هوسوک : یونا دختر ایده عالی توعه کوک قدش مناسبه اندام خوبی داره گند اخلاقه خیلیم فرزه
یونا : باید ازم ممنون باشه که اون پرونده رو برات حل کردم
یونا : وایسا شما کی هستین
ته : دوستای منو کوک
نامی : کیم نامجون
جین : کیم سوکجین
یونگی : مین یونگی
هوسوک : جانگ هوسوک
جیمین : پارک جیمین
یونا : آهان دانشمند پادشاه زیبایی. گربه. سنجاب. جوجه
ته : منو کوک چی
یونا : خرس عسلی و جناب جئون
جنی : این جرعت ندارع برای کوک لغب بزاره
یونا : بانی بی عقل
کوک :
🍊🧡
۷.۲k
۲۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.